کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
براذع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
براذع
لغتنامه دهخدا
براذع . [ ب َ ذِ ] (ع اِ) برادغ . ج ِ برذعة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به برذعة و بردعة شود.
-
واژههای همآوا
-
برازا
لغتنامه دهخدا
برازا. [ برْا / ب ِ ] (اِخ ) از موجدان استعمار فرانسوی . تولد درکاستل گانْدُلفو 1852 م .، وفات 1905 م . وی بصلح بخشی از کنگو را برای فرانسه تصرف کرد و برازاویل را درساحل استانلی پول بنا کرد. (از فرهنگ فارسی معین ).
-
برازا
لغتنامه دهخدا
برازا.[ ب َ ] (نف ) سزاوار و لایق . درخور. ازدر. جدیر. || زیبا. زیبنده . برازنده . (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
برذعة
لغتنامه دهخدا
برذعة. [ ب َ ذَ ع َ ] (ع اِ) بردعة. (منتهی الارب ). ج ، براذع . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (آنندراج ). و رجوع به بردعة شود. || زمینی که نه بسیار سخت و نه بسیار نرم باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || پالان خر. (غیاث اللغات از شروح نصاب ). گلیم سطب...