کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برات
لغتنامه دهخدا
برات . [ ب َ ] (اِخ ) (شب ...) لیله ٔ مبارکه نیمه ٔ شعبان . لیلةالصک . (یادداشت مؤلف ). روز چهاردهم ماه شعبان . (ناظم الاطباء). شب پانزدهم شعبان . شب چک . (فرهنگ فارسی معین ) : از زمان آمدند بهر ثنات جمعه و بیض و قدر و عید و برات . سنایی .و شب پانزد...
-
برات
لغتنامه دهخدا
برات . [ ب َ ] (از ع ، اِ) (از عربی براءة) نوشته ای که بدان دولت بر خزانه یا بر حکام حواله ٔ وجهی دهد. (فرهنگ فارسی معین ). نوشته ایکه دولت به خزانه دار خود برای دریافت وجه و جز آن حواله می کند. چک . (ناظم الاطباء). صاحب آنندراج در ذیل «براءة» آرد: ک...
-
برات
لغتنامه دهخدا
برات . [ ب َ / رْ را / ب ِ رْ را ] (از ع ، اِ) اعمال نیک و خیرات . (ناظم الاطباء).
-
برات
لغتنامه دهخدا
برات . [ ب ُ ] (فرانسوی ، اِ) ملحی که از ترکیب اسیدبوریک با یک باز حاصل شده باشد. (ناظم الاطباء). نمک اسیدبوریک . (از لاروس ).
-
واژههای مشابه
-
برآت
لغتنامه دهخدا
برآت . [ ب َ رِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ برئَة، پاکان از چیزی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بیزاران از چیزی . (منتهی الارب ). رجوع به برئة شود.
-
برأت
لغتنامه دهخدا
برأت . [ ب َ ءَ ] (ع اِمص ) برائت . وارهیدگی و سلامت از گناه و عیب و جز آن . رهائی و خلاص و وارهیدگی . (ناظم الاطباء). || تخلص و رهایی از شبهه . (اقرب الموارد). || بیزاری از چیزی . (غیاث اللغات ). بیزاری . (ترجمان جرجانی ، ترتیب عادل بن علی ). || (م...
-
روز برات
لغتنامه دهخدا
روز برات . [ زِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز پانزدهم ماه شعبان . (ناظم الاطباء). روز جک . (از آنندراج ). و رجوع به جک و روز جک و برهان قاطع ذیل جک شود.
-
صرف برات
لغتنامه دهخدا
صرف برات . [ ص َ ف ِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بهره ای که شخص بخاطر پرداخت وجه حواله ای که هنوز موعد آن نرسیده از دارنده ٔ آن اخذ می کند.
-
باش برات
لغتنامه دهخدا
باش برات . [ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گوی آغاج بخش شاهین دژ شهرستان مراغه که در 44 هزارگزی جنوب خاوری شاهین دژ و 4 هزارگزی شمال راه ارابه رو شاهین دژ به تکاب واقع است ، ناحیه ای است کوهستانی با آب و هوای معتدل و 440 تن سکنه . آب آن از چشمه تأم...
-
ده نوفاطمه برات
لغتنامه دهخدا
ده نوفاطمه برات . [ دِه ْ ن َ طِ م ِ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش طبس شهرستان فردوس . واقع در 7هزارگزی جنوب باختری طبس سر راه مالرو عمومی طبس به خداآفرین . دارای 173 تن سکنه . آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
واژههای همآوا
-
براة
لغتنامه دهخدا
براة. [ ب َ ] (ع اِ) مبراة. کارد کمان تراش . (منتهی الارب ). و در اقرب الموارد بَرّاءَة به این معنی آمده است . رجوع به اقرب الموارد و منتهی الارب شود.
-
برئة
لغتنامه دهخدا
برئة. [ ب َ رِ ءَ ] (ع ص ، اِ) آفریدگان . ج ، برایا. || پاک از چیزی . || بیزار از چیزی . و در دو معنی اخیر تأنیث بری ٔ باشد. ج ، بَرِءات . بریات . برایا. (منتهی الارب ). رجوع به بریئة شود.
-
برآت
لغتنامه دهخدا
برآت . [ ب َ رِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ برئَة، پاکان از چیزی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بیزاران از چیزی . (منتهی الارب ). رجوع به برئة شود.