کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
براءة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
براءة
لغتنامه دهخدا
براءة. [ ب َ ءَ ] (اِخ ) (سنة...) نام سال نهم از هجرت بزمان رسول صلی اللّ̍ه علیه وآله .
-
براءة
لغتنامه دهخدا
براءة. [ ب َ ءَ ] (اِخ ) (سوره ٔ...) همان سوره ٔ توبه است و آن سوره ٔ نهم از قرآن کریم است ، میان انفال و یونس . و بسم اﷲ الرحمن الرحیم در آغاز آن نیست .
-
براءة
لغتنامه دهخدا
براءة. [ ب َ ءَ ] (ع اِمص ) رجوع به برأت شود.
-
براءة
لغتنامه دهخدا
براءة. [ ب ُ رَ ءَ ] (ع اِ) کازه ٔ صیادان . ج ، بُرَء. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
برائت
لغتنامه دهخدا
برائت . [ ب َ ءَ ] (ع اِ مص ) برأت . رجوع به برأت شود.- برائت ذمه ؛ پاکی ذمه از وام و قرض . وارهیدگی ذمه از وام و دین . (ناظم الاطباء).
-
براعت
لغتنامه دهخدا
براعت . [ ب َ ع َ ] (ع مص ) بُروع . (منتهی الارب ). تمام شدن در فضل و درگذشتن از اصحاب در دانش و مانند آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). فضیلت و کامل شدن در فضل و هنر. (غیاث اللغات ). || غالب آمدن : برع صاحبه ؛ غالب آمد بر صاحب خویش . (منتهی الا...
-
براعة
لغتنامه دهخدا
براعة. [ ب َ ع َ ] (ع مص ) تمام شدن در فضل و درگذشتن از اصحاب در دانش و مانند آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به براعت شود.
-
جستوجو در متن
-
بروء
لغتنامه دهخدا
بروء. [ ب ُ ] (ع مص ) مصدر براءة و برء است در تمام معانی . (از ناظم الاطباء). رجوع به براءة و برء شود.
-
برء
لغتنامه دهخدا
برء. [ ب ُ رَ ] (ع اِ) ج ِ بُرَاءَة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). خانه هایی که صیادان جهت شکار ساخته باشند. (منتهی الارب ). رجوع به براءة شود.
-
بروء
لغتنامه دهخدا
بروء. [ ب ُ ](ع مص ) خلق کردن . آفریدن . || پاک و بیزارشدن از عیب و وام و مانند آن . || به شدن از بیماری و برخاستن از آن . (از منتهی الارب ). بَرء. بَراء. بَراءة. و رجوع به برء و براء و براءة شود.
-
براة
لغتنامه دهخدا
براة. [ ب َ ] (ع اِ) مبراة. کارد کمان تراش . (منتهی الارب ). و در اقرب الموارد بَرّاءَة به این معنی آمده است . رجوع به اقرب الموارد و منتهی الارب شود.
-
طول
لغتنامه دهخدا
طول . [ طُ وَ ] (ع اِ) عمر. || دیری . || غیبت . || (ص ، اِ) ج ِ طولی ̍. (منتهی الارب ).- سبع طول (در قرآن ) ؛ هفت سوره ٔ طویل قرآن و آن بقره و آل عمران و نساء و مائده و انعام و اعراف باشد، و در هفتمی خلاف کرده اند، بعضی سوره ٔ یونس گفته اند و بعضی سو...
-
برأت
لغتنامه دهخدا
برأت . [ ب َ ءَ ] (ع اِمص ) برائت . وارهیدگی و سلامت از گناه و عیب و جز آن . رهائی و خلاص و وارهیدگی . (ناظم الاطباء). || تخلص و رهایی از شبهه . (اقرب الموارد). || بیزاری از چیزی . (غیاث اللغات ). بیزاری . (ترجمان جرجانی ، ترتیب عادل بن علی ). || (م...