کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بذح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بذح
لغتنامه دهخدا
بذح . [ ب َ ] (ع اِ) کفتگی . شکاف . شق . (از اقرب الموارد). جای شقوق . (منتهی الارب ). جای شکافته . (شرح قاموس ). جای شقاق دست و پا. (ناظم الاطباء) ج ، بذوح . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
بذح
لغتنامه دهخدا
بذح . [ ب َ ] (ع مص ) شکافتن زبان شتربچه را تا شیر نمکد: بذح لسان الفصیل . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بازکردن پوست را از رگ : بذح الجلد عن العرق . || چیزی دادن : لوسألتهم ما بذحوا بشی ٔ یعنی اگر سؤال کنی از ایشان ندهن...
-
بذح
لغتنامه دهخدا
بذح . [ ب َ ذَ ] (ع اِ) خراش ران . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
بذه
لغتنامه دهخدا
بذه . [ ب َذْه ْ ] (اِ) دروغ و افسانه . (ناظم الاطباء).
-
بذه
لغتنامه دهخدا
بذه . [ ب ِ ذِ / ذْ / ب ُ ذَ / ذِ ] (اِ) درخت بی بار که تنها برای آتش افروختن است . (از ناظم الاطباء) (از اشتنگاس ). پده . بده . رجوع به بده شود.
-
بزه
لغتنامه دهخدا
بزه . [ ب َ زَ / زِ ] (اِ)گناه و خطا باشد. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) (غیاث اللغات ) (فرهنگ شعوری ). گناه . خطا. تقصیر. (ناظم الاطباء). در پهلوی بَچَک و در پازند بَژَه . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). اثم . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). ...
-
بزه
لغتنامه دهخدا
بزه . [ ب ُ زَ / زِ ] (اِ) زمین پشته . (شرفنامه ٔ منیری ) (برهان ):الا تا زمی از کوه پدید است و ره از سدبکوه اندر شَخ ّ است و بزه بر شخ و راود. عسجدی . || میوه ایست گرد و خوشبو که مزه ٔ خوب دارد. (شرفنامه ٔ منیری ). نوعی از میوه ٔ خوشبوی . (برهان ) (...
-
جستوجو در متن
-
بذوح
لغتنامه دهخدا
بذوح . [ ب ُ ] (ع اِ) ج ِ بَذْح . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به بذح شود.