کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بدپوز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بدپوز
لغتنامه دهخدا
بدپوز. [ ب َ ] (اِ) پیرامون دهان از طرف بیرون . (از برهان قاطع). پیرامون دهان . (ناظم الاطباء). پتفوز. (حاشیه ٔ برهان چ معین ) : عاریت داده پدر سبلت و ریش و بدپوزبه بخارا شده هنگام صبی علم آموز. سوزنی (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 165). || (ص مرکب ) بددهن ...
-
جستوجو در متن
-
برپوز
لغتنامه دهخدا
برپوز. [ ب َ ] (اِ) پیرامون دهان چرندگان و منقار پرندگان . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). برپوس . (انجمن آرا) (برهان ) (آنندراج ). کلمه مصحف بدپوز، بتفوز است . رجوع به برپوس و بدفوز و بتفوز شود.