کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بديل موقة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بدیل
لغتنامه دهخدا
بدیل . [ ب َ ] (اِخ ) نام خاقانی شروانی . (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ) : بدل من آمدم اندر جهان سنایی رابدین دلیل پدر نام من بدیل نهاد.خاقانی .
-
بدیل
لغتنامه دهخدا
بدیل . [ ب َ ] (ع اِ) هرچه بجای دیگری بود. (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). بدل چیزی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).بدل . عوض . ج ، ابدال و بدلاء. یقال : «هذا بدیل ماله عدیل ». (از اقرب الموارد). خلف از چیزی یا کسی . آنکه تواند بجای دیگری بود. (یادداشت مؤ...
-
بدیل
لغتنامه دهخدا
بدیل . [ ب ُ دَ ] (اِخ ) نام چند تن صحابی و چند تن محدث است . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). رجوع به الاصابة و امتاع الاسماع شود.