کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بدون تقسیم بندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
گروه بندی
لغتنامه دهخدا
گروه بندی .[ گ ُ ب َ ] (حامص مرکب ) به دسته دسته تقسیم کردن . || به دسته ها تقسیم کردن واحدهای نظامی را.
-
درجه بندی
لغتنامه دهخدا
درجه بندی . [ دَ رَ ج َ / ج ِ ب َ ] (حامص مرکب ) چیزی را به درجات و طبقات تقسیم کردن .
-
کردبندی
لغتنامه دهخدا
کردبندی . [ ک َ ب َ ] (حامص مرکب ) کرت بندی . تقسیم و مجزا کردن زمین باغچه یا مزرعه با کرد یعنی دیواره مانند کردن خاک پیرامون هر قطعه تا از قطعه ٔ دیگر مشخص شود. تقسیم مزارع و باغچه ها به قسمتهای تقریباًمساوی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کرت بندی ش...
-
بنیچه بندی
لغتنامه دهخدا
بنیچه بندی . [ ب ُ چ َ / چ ِ ب َ ] (حامص مرکب ) عمل بخش کردن کار زراعت به دسته های کشاورز. تقسیم کار زارع در ده ها. تقسیم کردن عمل کشت قریه ای میان رعایای قریه . (یادداشت بخط مؤلف ). تعیین میزان و تودیع عادلانه ٔ مالیات بین اعضای یک صنف . بنیچه بندی...
-
باغچه بندی
لغتنامه دهخدا
باغچه بندی . [ چ َ/ چ ِ ب َ ] (حامص مرکب ) عمل باغچه بند. تنظیم کرتهای باغ . (از ناظم الاطباء). تقسیم زمین باغ به کَرتها (کردها) و قطعات کوچک . مرزبندی قطعات باغ گلکاری یا نهالکاری را. و رجوع به باغچه و باغچه بندی کردن شود.
-
دسته بندی
لغتنامه دهخدا
دسته بندی . [ دَ ت َ / ت ِ ب َ ] (حامص مرکب ) گرد کردن . فراهم کردن . بهم پیوستن . || به دسته کردن . دسته بستن . به قسمتهای منظم تقسیم کردن . || تعصب . تحزب . گروه گروه کردن .- دسته بندی کردن ؛ دسته بستن .- || به گروهها و حزبها منقسم ساختن .- || طبق...
-
باغچه بندی کردن
لغتنامه دهخدا
باغچه بندی کردن . [ چ َ / چ ِ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) باغچه بندی . کرتهای باغ را ساختن . (ناظم الاطباء). تقسیم کردن زمین باغ به باغچه ها و کرتهای منظم سبزه کاری و گلکاری را. قسمت کردن باغ بقطعات مختلف نمایاندن گلکاریها و نهالکاریهای مختلف را یا سبزه ...
-
کرت بندی
لغتنامه دهخدا
کرت بندی .[ ک َ ب َ ] (حامص مرکب ) کردبندی . تقسیم مزارع و باغچه ها به قسمتهای تقریباً مساوی . (از فرهنگ فارسی معین ). تقسیمات زمین زراعی و باغچه به قطعات مستطیل شکل محدود به مرزهای برآمده از خاک . و رجوع به کرت شود.
-
جیره بندی
لغتنامه دهخدا
جیره بندی . [ رَ / رِ ب َ ] (حامص مرکب ) تقسیم کردن ْ خوردنی و پوشیدنی و دیگر کالاها را بر مصرف کنندگان به مقدار ضرورت بطور روزانه یا هفتگی یا ماهیانه هنگام کمبود این کالاها.
-
مرزبندی
لغتنامه دهخدا
مرزبندی . [ م َ ب َ ] (حامص مرکب ) حاشیه بندی در باغ و باغچه و مزرعه . کردوبندی .- مرزبندی کردن ؛ حاشیه های برآمده بر قطعات زمین مزروع برآوردن . (یادداشت مرحوم دهخدا). کرت پندی . کرت بندی . تقسیم کردن زمین زراعتی به قطعات کوچک .
-
شنگرد
لغتنامه دهخدا
شنگرد. [ ش َ گ َ ] (اِ) لغت محلی اطراف تربت حیدریه در خراسان بمعنی مدار و تقسیم بندی آب است میان کشاورزان .
-
کابالیان
لغتنامه دهخدا
کابالیان . (اِخ ) نام مردم یکی از ایالات ایران (به اعتبار تقسیم بندی مالی نه سیاسی ) در دوره ٔ هخامنشی به روایت هرودُت . (از ایران باستان ص 736، 1417، 1472).
-
باسیلاریوفیت
لغتنامه دهخدا
باسیلاریوفیت . (فرانسوی ، اِ) یکی از نه شاخه ٔ اصلی تقسیم بندی نباتات که توسط وتشتاین صورت گرفته است . رجوع به گیاه شناسی ثابتی ص 193 شود.
-
جرف
لغتنامه دهخدا
جرف . [ ] (اِخ ) نام یکی از بیست و شش اقلیم اندلس بحسب تقسیم بندی که ادریسی کرده است . (از الحلل السندسیة ج 1 ص 40).
-
جانورشناسی
لغتنامه دهخدا
جانورشناسی . [ ن َ / ن ِ / ن ْ وَ ش ِ ] (حامص مرکب ، اِ مرکب ) علمی که ببحث درباره ٔ صفات وساختمان بدن جانوران می پردازد و علاوه بر آن ممکن است از جهات مختلف دیگر درباره ٔ جانوران نیز تحقیق کندو بدانجهات بنامهای اختصاصی دیگری نامیده میشوند: مثلا اگر ...