کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بدآغار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بدآغار
لغتنامه دهخدا
بدآغار. [ ب َ ] (ص مرکب ) بدرگ . بدسرشت . (آنندراج ) : یکی زشت روی بدآغار بودتو گویی به مردم گزی مار بود.ابوشکور (از احوال و اشعار رودکی ج 3 ص 1238).
-
جستوجو در متن
-
بداغر
لغتنامه دهخدا
بداغر. [ ب َ اُ غ ُ ] (ص مرکب ) مشؤوم . بدآغال . بدآغار. (یادداشت مؤلف ). نامبارک . بدشگون .
-
آغال
لغتنامه دهخدا
آغال . (اِ) آغار. اُغُر.- بدآغال ؛ بداُغُر. بدآغار : چون کلاژه همه دزدندو رباینده چو خادهمه چون بوم بدآغال و چو دمنه محتال .معروفی .
-
بدآغاز
لغتنامه دهخدا
بدآغاز. [ ب َ ] (ص مرکب ) بدسرشت .(برهان قاطع) (فرهنگ سروری ) (شرفنامه ٔ منیری ). بدذات . (برهان قاطع). بداصل . (انجمن آرا). بدگهر. بداغال . بداُغر. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به بدآغار شود.
-
آغار
لغتنامه دهخدا
آغار. (اِ) نم . زه . ثاد. نداوت . ندا : عقیق وار شده ست آن زمین ز بس که ز خون بروی دشت و بیابان فروشده ست آغار. کسائی یا عنصری . || آنچه ترابد از کوزه ومانند آن : از هرچه سبو پر کنی از زیر و ز پهلوش زآن چیز برون آید و بیرون دهد آغار. ناصرخسرو.از خاطر...
-
اغر
لغتنامه دهخدا
اغر. [ اُ غ ُ ] (اِ) فال . شگون . آغار. آغال .(یادداشت بخط مؤلف ). و رجوع به آغار و آغال شود.- اغر بخیر ؛ کجا میروی ؟ با دعای خیر برای مخاطب که میرود. (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به آغار بخیر شود.- بداغر ؛ در تداول عامه ، نحس . شوم . بدیمن . فال بد. ...