کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بختیاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دورکی
لغتنامه دهخدا
دورکی . [ ] (اِخ ) شعبه ای از هفت لنگ بختیاری . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 73). یکی از شعب طایفه ٔ هفت لنگ از ایل بختیاری است . (یاد داشت مؤلف ).
-
لجمیراورک
لغتنامه دهخدا
لجمیراورک . [ ] (اِخ ) جزء طایفه ٔ دیناری از ایل بختیاری . یکی از طوائف هفت لنگ بختیاری که در مال امیر سوسن سکنی دارند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 74).
-
کله
لغتنامه دهخدا
کله . [ ک َل ْ ل َ ] (اِخ ) شعبه ای از طایفه ٔ بابادی هفت لنگ بختیاری است .
-
هفت تنان
لغتنامه دهخدا
هفت تنان . [ هََ ت َ ] (اِخ ) کوهی است در مغرب ناحیه ٔ بختیاری . (یادداشت مؤلف ).
-
هوشگان
لغتنامه دهخدا
هوشگان . (اِخ ) کوهی است در مغرب چهارمحال بختیاری . (یادداشت مؤلف ).
-
شیدان
لغتنامه دهخدا
شیدان . (اِخ ) کوهی است در مشرق ناحیه ٔ بختیاری . (یادداشت مؤلف ).
-
اتابکی
لغتنامه دهخدا
اتابکی . [ اَ ب َ] (اِخ ) تیره ای از عشیره ٔ بسجاق چهارلنگ بختیاری .
-
پلپل
لغتنامه دهخدا
پلپل . [ پ ِ پ ِ ] (اِخ ) نام موضعی است در شمال شرقی بختیاری . (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
دا
لغتنامه دهخدا
دا. (اِ) مخفف دایه ، داه . || (در تداول مردم بختیاری ) مادر. ام . والده .
-
دائیزه
لغتنامه دهخدا
دائیزه . [ زَ / زِ ] (اِ) خاله (در لهجه ٔ بختیاری ). خواهر مادر.
-
راهب نایینی
لغتنامه دهخدا
راهب نایینی . [ هَِ ب ِ ] (اِخ ) راهب اصفهانی ، که پژمان بختیاری او را بدین نام ذکر کرده است . رجوع به راهب اصفهانی در همین لغت نامه و بهترین اشعار ص 142 برگزیده ٔ پژمان بختیاری شود.
-
شهی
لغتنامه دهخدا
شهی . [ ] (اِخ ) شعبه ای از هفت لنگ بختیاری . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 73). جزء طایفه ٔ هفت لنگ از بختیاری ایران است . طایفه ٔ مزبور از شعب ایل دورکی و خود نیز دارای دو شعبه است : ایهاوند و کورکور. (یادداشت مؤلف ).
-
اسیوند
لغتنامه دهخدا
اسیوند. [ اُ وَ ] (اِخ ) شعبه ای از هفت لنگ بختیاری . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 73). و آن جزو طایفه ٔ دودکی از ایل بختیاری است و دارای شعب ذیل میباشد: بردین ، پل ، خواجه ، گاودوشی ، شهماروند.
-
بختیاروند
لغتنامه دهخدا
بختیاروند. [ ب َ وَ ] (اِخ ) طایفه ای از هفت لنگ بختیاری . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 75). از ایلات بختیاری وتابع هفت لنگ است و از شعبات آن است : منجزی ، علاءالدین وند، بلیوند، وه ناشی ، سهرو، لروزنی ، مشهدی مرادی .
-
عادکار
لغتنامه دهخدا
عادکار. (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ محمود صالح ایل چهار لنگ بختیاری . (جغرافیای سیاسی کیهان ج 1 ص 75).