کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بخاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بخاری
لغتنامه دهخدا
بخاری . [ ب ُ ] (اِ مرکب ) آن جای که در دیوار اطاق تعبیه کنند سوختن چوب و امثال آن را برای گرم شدن .اجاقی که در ازارء و یا در گوشه ٔ اطاق سازند و دودکش آن را در میان جرز قرار دهند و جهت گرم کردن اطاق چوب یا زغال در آن بسوزانند. ساواک . دودگاه . دودکن...
-
بخاری
لغتنامه دهخدا
بخاری . [ ب ُ ] (اِ) بخار. علم و فضل . (آنندراج ). رجوع به بخار شود.
-
بخاری
لغتنامه دهخدا
بخاری . [ ب ُ ] (اِخ ) احمد... از اکابر مشایخ نقشبندیه بود و مال و املاک و عیال و اولاد خود را که در بخارا داشته ترک گفت و برای دیدار شیخ الهی به روم رحلت کرد و به ارشاد عباد آغازید... پس از ایفای وظایف حج به اسلامبول بازگشت و در سال 992 هَ . ق . در ...
-
بخاری
لغتنامه دهخدا
بخاری . [ ب ُ ] (اِخ ) عبدالعزیزبن احمدبن محمد، از فقها بود. او راست : شرح اصول البزدوی و شرح المنتخب الحسامی . (از معجم المطبوعات ).
-
بخاری
لغتنامه دهخدا
بخاری . [ ب ُ ] (اِخ ) محمد. شمس الدین معروف به امیر سلطان از اکابر مشایخ خلوتیه و مورد عنایت سلطان بایزید عثمانی بود. او بسال 833 هَ . ق . درگذشت . (از ریحانة الادب ج 1 ص 147).
-
بخاری
لغتنامه دهخدا
بخاری . [ ب ُ ] (اِخ ) محمدبن احمد حسینی نابلسی ملقب به صفی الدین اهل بخارا بود و به بیت المقدس رفت . کتاب القول الحبلی فی ترجمة ابن تیمیة الحنبلی از اوست . وی در 1200 هَ . ق . درگذشت . (از ریحانة الادب ج 1 ص 146). و رجوع به معجم المطبوعات شود.
-
بخاری
لغتنامه دهخدا
بخاری . [ ب ُ ] (اِخ ) محمدبن اسماعیل بن ابراهیم بن مغیرةبن احنف جعفی حافظ مکنی به ابوعبداﷲ و مشهور به امام بخاری ، وی از محدثان متقدم بود به خراسان و جبال و عراق و مصر و حجاز و سوریه مسافرت کرد. کتاب جامع صحیح را که به صحیح بخاری معروف و یکی از صحاح...
-
بخاری
لغتنامه دهخدا
بخاری . [ ب ُ ] (ص نسبی ) منسوب به بخار.- کشتی بخاری ؛ آن کشتی که با گاز و نفت و سوخت حرکت کند. مقابل کشتی بادبانی . || آنکه عود بخور می کند. (ناظم الاطباء).
-
بخاری
لغتنامه دهخدا
بخاری . [ ب ُ ] (ص نسبی ) منسوب به بخارا. (ناظم الاطباء). بخارائی : جز بر در شهنشه بر درگهی نرفتم نه بر در حجازی ، نه بر در بخاری . منوچهری .بخاری سپر شش بهم بر بداشت بزد تیر و بیرون ز هر شش گذاشت . اسدی .بر اسبی بخاری به بالای پیل خروشان و جوشان تر ...
-
واژههای مشابه
-
علی بخاری
لغتنامه دهخدا
علی بخاری . [ ع َ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) (میر...) مفسر و محدث و بیانی بود. وی در سال 950 هَ . ق . در قسطنطنیة درگذشت . او راست : شرح بر الفوائدالغیاثیة، در علم بلاغت از عضدالدین . (ازمعجم المؤلفین بنقل از الشائق النعمانیة ج 2 ص 138).
-
علی بخاری
لغتنامه دهخدا
علی بخاری . [ ع َ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) ابن احمدبن تقی الدین بخاری ، مکنّی به شافعی و مشهور به قبانی . عالم و ادیب و شاعر بود. و اصل وی از مدینه می باشد. در سال 1134 هَ . ق . در مکه متولد شد و از آنجا به مصر رفت و ساکن آن کشور شد و در سال 1221 هَ . ق . در...
-
علی بخاری
لغتنامه دهخدا
علی بخاری . [ ع َ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبدالواحد مقدسی حنبلی ، مشهور به ابن بخاری و ملقّب به فخرالدین و مکنّی به ابوالحسن . وی فقیه بود و درسال 596 هَ . ق . متولد شد و در 690 هَ . ق . درگذشت . او راست : اسنی المقاصد و اعذب الموارد، در شرح حال ...
-
علی بخاری
لغتنامه دهخدا
علی بخاری . [ ع َ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) ابن الیاس آغاجی بخاری ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی آغاجی شود.
-
علی بخاری
لغتنامه دهخدا
علی بخاری . [ ع َ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) ابن علی بن هبةاﷲ بخاری ، ملقّب به جلال الدین . وی مردی ادیب و فاضل و فقیه بود و در سال 582 هَ . ق . عهده دار امر قضاوت شد و لقب اقضی القضاة یافت و پس از مدتی بیشتر مورد عنایت واقع گشت و لقبش به قاضی القضاة مبدل شد و...