کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بحنانة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بحنانة
لغتنامه دهخدا
بحنانة.[ ب َ ن َ ] (ع اِ) بحناء. (آنندراج ) (منتهی الارب ). آوند بزرگ که از برگ خرما و جز آن سازند. || پاره ای بزرگ از آتش ، و منه الحدیث ، اذا کان یوم القیمة تخرج بحنانة من جهنم فتلقط المنافقین لقط الحمامة القرطم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم ال...
-
واژههای همآوا
-
بهنانة
لغتنامه دهخدا
بهنانة. [ ب َ ن َ ] (ع ص ) زن خوش بوی و خوش نفس . یا زن نرم گفتار خوش کردار. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). زن خوش بوی . (دهار). || زن سبکروح خندان . ج ، بهنانات . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زن خندان . (دهار).
-
جستوجو در متن
-
بحناء
لغتنامه دهخدا
بحناء. [ ب َ ] (ع اِ) آوند بزرگ که از برگ خرما و جز آن سازند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بحنانة. (منتهی الارب ). و رجوع به بحنانة شود.