کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بحریه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بحریه
لغتنامه دهخدا
بحریه . [ ب َ ری ی َ ] (اِخ ) (ممالیک ...) نام گروهی از غلامان ترک که در سالهای 649 تا 784 هَ . ق . در مصر فرمانروائی کرده اند. اینان غلامانی بودند که ملک صالح نجم الدین ایوب خریداری کرده در اردوگاه زمستانی موسوم به بحریه حدود بولاق ساکن نمود و به هم...
-
بحریه
لغتنامه دهخدا
بحریه . [ ب َ ری ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان آسیاب بخش هندیجان شهرستان خرمشهر در 41 هزارگزی شمال خاوری هندیجان . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6). بیست فرسخ مشرق فلاحی است . (از فارسنامه ٔ ناصری ).
-
واژههای مشابه
-
بحریة
لغتنامه دهخدا
بحریة. [ ب َ ری ی َ ] (ص نسبی ) منسوب به بحر. دریائی . آنچه به دریا منسوب باشد.- نیروی بحریه ؛ نیروی دریایی . قوای جنگی در دریا از قبیل ناو و ناوشکن و زیردریائی و اژدرافکن و امثال آن . آن وسایل و کشتی ها که در جنگهای دریایی بکار رود. اسطول . دریائیان...
-
غضبانیه ٔ بحریه
لغتنامه دهخدا
غضبانیه ٔ بحریه . [ غ َ نی ی ِ ی ِ ب َ ری ی َ ] (اِخ ) یکی از قراء کوچک قصبه ٔ نعیمه که جزء دهستان جزیره ٔ صلبوخ بخش مرکزی آبادان است . رجوع به نعیمه و فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 شود.
-
بحریه سلیمان
لغتنامه دهخدا
بحریه سلیمان . [ ب َ ری ی ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان جزیره صلبوخ آبادان واقع در 8 هزارگزی آبادان . ساکنین آن از طایفه ٔ موطوری میباشند و قراء کوچک رویس ، ام القصب موسی ، ام القصب سنگور جزء این آبادی منظور شده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6...
-
ام خرنوب بحریه
لغتنامه دهخدا
ام خرنوب بحریه . [ اُم ْ م ِ خ َ ب َ ری ی ِ ] (اِخ ) دهی است از جزیره ٔ صلبوخ شهرستان آبادان . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 و نعیمه شود.
-
جستوجو در متن
-
گائو
لغتنامه دهخدا
گائو. [ ءُ ] (اِخ ) رئیس بحریه ٔ ایران در زمان اردشیر دوم هخامنشی و داماد تیری باذ. (ایران باستان ص 1127).
-
اخی زاده
لغتنامه دهخدا
اخی زاده . [ اَ دَ ] (اِخ ) یحیی بن عبدالحلیم . متوفی بسال 1020 هَ . ق . او راست : رساله ٔ بحریه .
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) عاملی در موصل از دست ممالیک بحریه ٔ مصریه . (کتاب النقود ص 129).
-
ام القصب سنگور
لغتنامه دهخدا
ام القصب سنگور. [ اُم ْ مُل ْ ق َ ص َ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از جزیره ٔ صلبوخ شهرستان آبادان . رجوع به بحریة سلیمانیه شود.
-
ام القصب موسی
لغتنامه دهخدا
ام القصب موسی . [ اُم ْ مُل ْ ق َ ص َ سا ] (اِخ ) ده کوچکی است از جزیره ٔ صلبوخ شهرستان آبادان . رجوع به بحریه سلیمانیه شود.
-
پیگرس
لغتنامه دهخدا
پیگرس . [ رِ ] (اِخ ) پسر سلدوم از رؤسای بحریه ٔ ایران در جنگ خشایارشا با یونانیان . (ایران باستان ج 1 ص 742).
-
فیلائون
لغتنامه دهخدا
فیلائون . [ ئُن ْ ] (اِخ ) برادر شاه سالامین در زمان خشایارشا بوده که به قول هرودوت در بحریه ٔ آن روز ایران صاحب نفوذ بوده است . (از ایران باستان پیرنیا ص 793).