کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بحرانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بحرانی
لغتنامه دهخدا
بحرانی . [ ب َ ] (اِخ ) احمدبن محمد محدث بود. رجوع به اعلام زرکلی ج 1 شود.
-
بحرانی
لغتنامه دهخدا
بحرانی . [ ب َ ] (اِخ ) شیخ هاشم بن سلیمان ، او راست : مدینةالمفاخر فی فضائل الامام علی بن ابی طالب و کراماته . (از معجم المطبوعات ).
-
بحرانی
لغتنامه دهخدا
بحرانی . [ ب َ ] (اِخ ) عباس بحرانی بن یزید. محدث بود. (از منتهی الارب ).
-
بحرانی
لغتنامه دهخدا
بحرانی . [ ب َ ] (اِخ ) یوسف بن احمد از فقهای امامیه بود. او راست : کشکول البحرانی . لؤلوءة البحرین . (از معجم المطبوعات ).
-
بحرانی
لغتنامه دهخدا
بحرانی . [ ب َ ] (اِخ )محمد بحرانی فرزند معتمر محدث بود. (منتهی الارب ).
-
بحرانی
لغتنامه دهخدا
بحرانی . [ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب به بحر که قعر رحم باشد. خون زهدان . خون سرخ خالص . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء):باش درین خانه ٔ زندانیان روزن و در بسته چو بحرانیان . نظامی .- دم بحرانی ؛ خونی سخت سرخ و غلیظ و بسیار، منسوب به بحر و آن قع...
-
بحرانی
لغتنامه دهخدا
بحرانی . [ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب به بحران . (ناظم الاطباء). منسوب به بحرین . (از المنجد). انتساب به بحر. (از انساب سمعانی ). || آنچه منسوب باشد به شهر بحرین . (آنندراج ). || (اِخ ) شیخ احمد و شیخ جعفر و شیخ حسین و شیخ سلیمان و شیخ عبدالعلی و سید ماجد...
-
واژههای مشابه
-
علی بحرانی
لغتنامه دهخدا
علی بحرانی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن سلیمان بن احمدآل حاجی بلادی قطیفی بحرانی . رجوع به علی حاجی شود.
-
علی بحرانی
لغتنامه دهخدا
علی بحرانی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن سلیمان بحرانی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به جمال الدین یا کمال الدین . حکیم قرن هفتم هجری بود و ابن میثم بحرانی از شاگردان اوست . او راست : 1 - مفتاح الخبر فی شرح دیباجة رسالة الطیر. 2 - النهج المستقیم علی طری...
-
علی بحرانی
لغتنامه دهخدا
علی بحرانی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن سلیمان بن درویش بن حاتم بحرای قدمی ، ملقب به زین الدین . محدث و فقیه و اصولی بود و علم حدیث را در بلاد بحرین منتشر ساخت . وی در سال 1064 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1 - حاشیه بر کتاب المختصرالنافع. 2 - رساله ای...
-
علی بحرانی
لغتنامه دهخدا
علی بحرانی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن علی تستری بحرانی ، فقیه امامی . وی در بحرین متولد شد سپس به مطرح رفت و از آنجا به النگه یکی از بنادر ایران در خلیج فارس منتقل شد و در سال 1319 هَ . ق . در آنجا مسموم گشت . او راست : 1 - الاجوبة العلیة ل...
-
علی بحرانی
لغتنامه دهخدا
علی بحرانی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عدنان بحرانی . وی شاعر بود و در اواخر عمر ساکن بصره گشت و در سال 1355 هَ . ق . درگذشت . او را دیوان شعری است . (از الذریعه ٔ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 745).
-
علی بحرانی
لغتنامه دهخدا
علی بحرانی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن علی بن حسین بن ابی الحسن موسوی عاملی جبعی بحرانی ، ملقّب به نورالدین . رجوع به علی موسوی شود.
-
علی بحرانی
لغتنامه دهخدا
علی بحرانی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲبن احمد بحرانی . فقیه و متکلم قرن یازدهم هجری است . او راست : 1 - کتابی در فقه . 2 - منار السعادات فی اصول الاعتقادات . (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعه ٔ عاملی ج 42 ص 80).