کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بجونه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بجونه
لغتنامه دهخدا
بجونه . [ ] (اِخ ) جایی است آبادان [ بهندوستان ] بر کران بیابان . (حدود العالم ).
-
جستوجو در متن
-
جاشدان
لغتنامه دهخدا
جاشدان . (اِ مرکب ) صندوق نان بود و جاشکدان نیز گویند. اسدی گوید : در زمی برچیدمی تا جاشدان خوردمی هرچه (هرچ ) اندرو بودی ز نان . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 396).در متن شعر و انتساب آن اشتباه شده به این معنی که در حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی به جاشدان مع...
-
کران
لغتنامه دهخدا
کران . [ ک َ ] (اِ) کنار باشد که در مقابل میان است . (برهان ). کناره . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). طرف . لب . لبه . حاشیه . جانب . (ناظم الاطباء). سیف البحر. (معجم البلدان ذیل کلمه ٔ ماه دینار). مقابل میان : حیره شهرکی است برکران بادیه . (حدود العالم ...