کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بجادة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بجادة
لغتنامه دهخدا
بجادة. [ ب ِ دَ ] (اِخ ) آبی منسوب به ابوبکربن کلاب . (از معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
خیرآباد
لغتنامه دهخدا
خیرآباد. [ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرون بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان ، واقع در 40 هزارگزی باختر نجف آباد متصل بجاده ٔ نجف آباد بدامنه با 358 تن سکنه ، آب آن از قنات و راه آن اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
خیرآباد
لغتنامه دهخدا
خیرآباد. [ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اشترجان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان ، واقع در 55 هزارگزی باختری فلاورجان متصل بجاده ٔ شهرکرد به اصفهان با 210 تن سکنه ، آب آن از زاینده رود و راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
علی آباد
لغتنامه دهخدا
علی آباد. [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پیشکوه بخش تفت شهرستان یزد واقع در 37 هزارگزی جنوب باختری تفت و متصل بجاده ٔ ابرقو به تفت و یزد. ناحیه ایست کوهستانی و دارای آب و هوای معتدل ، و 2108 تن سکنه . آب آن از قنات و رودخانه ٔ محلی تأمین میشود. مح...
-
یار
لغتنامه دهخدا
یار. (اِخ ) نواب منورالدولة احمدیارخان بهادر ممتاز جنگ اورنگ آبادی که والدش نواب شجاع الدولة بهادر دلخان از حضور نواب ناصر جنگ شهید منصب هفت هزاری داشت و نواب آصفجاه ثانی احمدیارخان را به خطاب منورالدوله و منصب پنجهزاری برداشت . طبعش باشعر و شعراء ار...
-
خرم آباد
لغتنامه دهخدا
خرم آباد. [ خ ُرْ رَ ](اِخ ) قصبه ٔ مرکزی دهستان خرم آباد شهرستان شهسوار، واقع در 5هزارگزی جنوب شهسوار. دشت ، معتدل ، مرطوب . آب از رودخانه ٔ چشمه کیله . محصول آن برنج و مرکبات و چای و جالیزکاری . شغل اهالی زراعت و کسب . راه شوسه به شهسوار دارد. در م...
-
اسکنان
لغتنامه دهخدا
اسکنان . [ ] (اِخ ) کوهی است نزدیک طهران و معدن زغال سنگ دارد. چاه هائی که در دامنه های کوه دیده میشود معلوم میکند که رگه های زغال سنگ بطرف جنوب متمایل و دو ردیف چاههائی که بفاصله ٔ چهل گز در قسمت فوقانی پائین دره واقع شده است خط سیر دورگه را نشان می...
-
خلخال
لغتنامه دهخدا
خلخال . [ خ َ ] (اِخ ) یکی از شهرستانهای هشتگانه ٔ آذربایجان استان سوم کشور است بحدود و مشخصات زیر: 1- حدود: از شمال شهرستان اردبیل ، از جنوب شهرستان زنجان ، از خاور کوههای طالش ، از باختر شهرستانهای سراب و میانه . 2- آب و هوا: در قسمت خاوری دامنه کو...
-
دامغان
لغتنامه دهخدا
دامغان . (اِخ ) شهر دامغان در شمال خاوری سمنان و 70هزارگزی شمال باختر شاهرود، سر راه شوسه و راه آهن تهران به خراسان واقع و مختصات جغرافیائی آن بشرح زیر است :طول 54 درجه و 20 دقیقه و 8 ثانیه . عرض 36 درجه و 9 دقیقه 48 ثانیه . ارتفاع 1130 گز و اختلاف س...
-
ذوالکفل
لغتنامه دهخدا
ذوالکفل . [ذُل ْ ک ِ ] (اِخ ) نام یکی از انبیاء بنی اسرائیل از ذریه ٔ ابراهیم ، نام او دوبار در قرآن کریم آمده است : و اسماعیل و ادریس و ذاالکفل کل من الصابرین . (21 / 85) و اذکر اسماعیل و الیسع و ذاالکفل و کل من الاخیار. (38 / 48) بعضی گویند او الیا...
-
طبریه
لغتنامه دهخدا
طبریه . [ طَ ب َ ری ی َ ] (اِخ ) قصبه ای است به اُردن ، طبرانی منسوب به آن . (منتهی الارب ). نام شهری بر ساحل غربی دریاچه ٔ طبریه . محلی است از اردن از مضافات شام . (رساله ٔ مسکوکات مقریزی ) بشام قصبه ٔ ناحیت اردن است ، شهری است خرم و آبادان و بانعمت...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) مشتاق (امیر شیخ ...). در عصر سلطان ابوسعید خطه ٔ اندخود بأمیر شیخ ذوالنون و برادرش امیر شیخ احمد مشتاق تعلق گرفت و سلطان حسین میرزا احمد راکه در محاربه ٔ چکمن ، پای جرأت در میدان جلادت نهاده چند زخم خورده بود بایالت قبةالاسلا...
-
ساری
لغتنامه دهخدا
ساری . (اِخ ) نام شهری بود از مازندران قریب به شهر آمل . (جهانگیری ) (برهان ). شهری است بسیار قدیم به مازندران ، از بناهای اسپهبد سارویه بن فرخان که از اولاد عم انوشیروان دادگر از طبقه ٔ آل باوند بوده و با ملوک بنی امیه معاصر ولیکن تا زمان خلافت عباس...
-
تبریز
لغتنامه دهخدا
تبریز. [ ت َ ] (اِخ ) نام شهری است در آذربایجان در اقلیم پنجم ... و مردم آنجا اکثر آهنگرند و جلال الدین سیوطی در لب الالباب نوشته که تبریز بالکسر شهری است قریب آذربایجان و این معرب آن است . (غیاث اللغات ). هدایت در انجمن آرا گوید: در شمال مغرب ایران ...