کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بتره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بتره
لغتنامه دهخدا
بتره . [ ب َ رَ / رِ ] (اِ) تمرد. سرکشی . گردنکشی . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). لج . عناد. (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 193). || (ص ) مجروح از زدن . (ناظم الاطباء). مجروح . (آنندراج ). || ضایع. خراب شده . (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 193).
-
واژههای مشابه
-
بترة
لغتنامه دهخدا
بترة. [ ب َ رَ ] (اِ) ماچه خر. (یادداشت مؤلف ). اتان . خر ماده . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
ماچه الاغ
لغتنامه دهخدا
ماچه الاغ . [ چ َ / چ ِ اُ ] (اِ مرکب ) خر ماده . ماچه خر. ماده خر. طالة. بترة. ام حلس . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
بتیرة
لغتنامه دهخدا
بتیرة. [ ب ُ ت َ رَ ] (ع اِ مصغر) تصغیر بترة. کره ٔ ماچه . (یادداشت مؤلف ). خرک ماده . (منتهی الارب ).
-
ذن بذره
لغتنامه دهخدا
ذن بذره . [ ذُ ؟ ] (اِخ ) ذن برة پادشاه اراگن پسر الفنش الرابع از 1319 تا 1336 م . حلل السندسیة ص 324 ج 2 و رجوع به بترُه در همان کتاب و رجوع به پیر چهارم شود.
-
سیری
لغتنامه دهخدا
سیری . (حامص ) عدم رغبت به طعام و شراب ، ضد گرسنگی و ضد تشنگی . پری و سرشاری . (ناظم الاطباء). مقابل گرسنگی . شبع : ولیکن ازسر سیری بود اگر قومی بتره بازفروشند من و سلوی را. ظهیرالدین فاریابی .ایزدتعالی گندم غذای [ آدم ] کرد هرچند از وی میخورد سیری ن...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) داود نظام الدین (امیر...). خوندمیر در دستورالوزراء ص 352 و 353 آرد: در شهور سنه ٔ تسععشر و ثمانمائه (819 هَ . ق .) بسعی میرزا بایسنغر بر مسند وزارت نشست و میان بخدمت صاحب تاج و سریر و کمر بعداوت سید فخرالدین وزیر بربست و بعد ا...
-
تمرد
لغتنامه دهخدا
تمرد. [ ت َ م َرْ رُ ] (ع مص ) چندی امرد ماندن و سپس ریش برآوردن : تمرد فلان زماناً. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مدتی بی ریش بماندن ، پس ریش برآوردن . (تاج المصادر بیهقی ). || شوخ و ستنبه شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زو...
-
شاعری
لغتنامه دهخدا
شاعری . [ ع ِ ] (حامص ) صفت شاعر. صنعت شعر گفتن . (ناظم الاطباء). کار و عمل شاعر. سخن سرایی از چکامه گویی و غزلسرایی و قصیده گویی و مثنوی سازی و گفتن دیگر انواع شعر : چون معانی جمع گردد شاعری آسان بود. عنصری .بدین فصاحت و این علم شاعری که تراست مکوش ...
-
طرکونه
لغتنامه دهخدا
طرکونه . [ طَرْ رَ ن َ ] (اِخ ) شهری است به اندلس . (منتهی الارب ). یاقوت آرد: شهری است به اندلس متصل به اعمال طرطوشه و آن میان طرطوشه و برشلونه واقع است و میان طرکونه و هر یک از دوشهر مزبور 17 فرسخ مسافت است . (از معجم البلدان ). وصاحب الحلل السندسی...
-
سر
لغتنامه دهخدا
سر. [ س َ ] (اِ) پهلوی «سر» ، اوستا «سره » «بارتولمه 1565» «نیبرگ 202»، در پهلوی «اسر» (بی سر، بی پایان )، هندی باستان «سیرس » (رأس )، ارمنی «سر» (ارتفاع ، نوک و قله ، نشیب )، کردی ، افغانی ، بلوچی و سریکلی «سر» ، استی «سر» ، وخی ، سنگلیچی و منجی «س...