کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باکیال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
باکیال
لغتنامه دهخدا
باکیال . (اِخ ) نام سرداری در زمان المهتدی باﷲ خلیفه ٔ عباسی .و مهتدی در باب قتل موسی بن بغا به او نامه نوشت ولی او افشای راز کرد و اتراک دسته جمعی به قتل مهتدی همت گماشتند. رجوع به تاریخ الخلفاء سیوطی ص 241 شود.
-
جستوجو در متن
-
باکیاک
لغتنامه دهخدا
باکیاک . [ ] (اِخ ) نام یک تن از مشاهیر موالی ترک در قرون اولیه ٔ اسلامی . در مقدمه ٔ ابن خلدون آمده است : همینکه دولت به مرحله ٔخودکامگی و ممانعت کردن عرب از دست اندازی به فرمانروائی ممالک و شهرهای بزرگ رسید وزارت باقوام غیر عرب و نمک پروردگان برگزی...