کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
باوی
لغتنامه دهخدا
باوی . (اِ) رئیس . سر. (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 198). اما این معنی جای دیگر دیده نشد.
-
باوی
لغتنامه دهخدا
باوی . (اِ) سبد کوچکی که پنبه ٔ مهیای ِ برای رشتن را در آن میکردند. (فرهنگ نظام ). و رجوع به باوین شود.
-
باوی
لغتنامه دهخدا
باوی . (اِخ ) نام دهستان مرکزی از شهرستان اهواز در مشرق کارون . حدود: از شمال به شوشتر و از خاور به رامهرمز. آبادیهای آن بیشتر از آب رودخانه استفاده می کنند. بلوک عمده ٔ آن ، حمید، شاخه وبنه ، زرکان ، باوی بالا، باوی پایین . و جمعاً 157 قریه و قصبه و...
-
باوی
لغتنامه دهخدا
باوی . (اِخ ) نام طائفه ای از الوار فارس است که در جانب ولایت کوه گیلویه نشسته اند و محل سکونت آنها را باشت نوشته اند. (از آنندراج ) (از انجمن آرای ناصری ). شعبه ای از ایلات کوه گیلویه و از چند تیره مرکب است .(از جغرافیای سیاسی کیهان ص 88 و 91). تیره...
-
واژههای مشابه
-
بنه باوی
لغتنامه دهخدا
بنه باوی . [ ب ُ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان شهریاری است که در بخش رامهرمز شهرستان اهواز واقع است و 60 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
جستوجو در متن
-
باویه
لغتنامه دهخدا
باویه . [ وی ی َ /ی ِ ] (اِخ ) باوی . نام ایلی از ایلات کوه گیلویه . تیره هایی از آن ساکن خوزستان هستند. رجوع به باوی شود.
-
ده لایه
لغتنامه دهخدا
ده لایه . [ دِه ْ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز. واقع در 55هزارگزی جنوب خاوری اهواز. راه آن اتومبیل رو است . ساکنین از طایفه ٔ باوی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
کلان سری
لغتنامه دهخدا
کلان سری . [ ک َ س َ ] (حامص مرکب ) بزرگ سر بودن . گنده بودن سر : باوی است از کلان سری همسرخر دجالک درازرکاب .سوزنی .
-
زرگان
لغتنامه دهخدا
زرگان . [ زَ ] (اِخ ) قسمتی از قبیله ٔ باوی از قبایل خوزستان . رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان شود.
-
موسایی
لغتنامه دهخدا
موسایی . (اِخ ) تیره ای از ایل باوی کوه کیلویه از ایلات فارس . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 88).
-
بحر
لغتنامه دهخدا
بحر. [ ب ُ ح ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان باوی اهواز. آب از رودخانه ٔ کارون . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
برآفتابی
لغتنامه دهخدا
برآفتابی . [ ب َ ] (اِخ ) تیره ای از ایل باوی کوه گیلویه از ایلات فارس . (جغرافیای سیاسی کیهان 88).
-
ویس
لغتنامه دهخدا
ویس . [ وِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز با 100 تن سکنه . زیارتگاهی به نام اویس قرنی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).