کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باهره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
باهرة
لغتنامه دهخدا
باهرة. [ هَِ رَ ] (ع ص ) تأنیث باهر. روشن . تابناک . و رجوع به باهر شود.- کمالات باهرة ؛ کمالات عالیه . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
باهرات
لغتنامه دهخدا
باهرات . [ هَِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ باهرة. رجوع به باهرة شود. || کشتی ها بدان جهت که آب را شق کنند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
یوزباشی
لغتنامه دهخدا
یوزباشی . (ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) کلمه ٔ ترکی است (از: یوز، صد + باش ، رئیس و سر + ی ) و معنی ترکیبی آن سردار و رئیس صد نفر است . رئیس صد تن . قائد صده . (یادداشت مؤلف ). سردار صد کس . (آنندراج ) : در زمان شاه عباس ماضی صد نفر از غلامان گرجی سفید...
-
قورچی باشی
لغتنامه دهخدا
قورچی باشی . (ترکی ، اِ مرکب ) (از: قور، سلاح + چی ، علامت فاعلی + باش ، سر و «ی » حرف اضافه ). (آنندراج ). رئیس سلاح داران و داروغه ٔ اسلحه خانه . (فرهنگ نظام ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). قورچی باشی یکی از مناصب شاهان صفویه بوده است . در سازمان ادار...
-
دولت
لغتنامه دهخدا
دولت . [ دَ / دُو ل َ ] (ع اِ) ثروت و مال . نقیض نکبت . مال اکتسابی و موروثی . (ناظم الاطباء). مال . مال و ظفر را دولت بدان سبب گویند که دست به دست میگردد. (از غیاث ). ثروت و مکنت و نعمت . (یادداشت مؤلف ) : پیر و فرتوت گشته بودم سخت دولت تو مرا بکرد...
-
کاشف الغطاء
لغتنامه دهخدا
کاشف الغطاء. [ ش ِ فُل ْ غ ِ ] (اِخ ) جعفربن شیخ خضربن شیخ یحیی حلی جناحی الاصل و نجفی المسکن و المدفن که به شیخ اکبر معروف و گاهی به شیخ نجفی موصوف و نسبت شریفش به مالک اشتر موصول میباشد از اکابرعلمای امامیه و اعاظم فقها و مجتهدین اثنا عشریه که علم ...
-
اسرائیل
لغتنامه دهخدا
اسرائیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن زکریابن یوحنابن طیفوری بن یوحنامشهور به ابن طیفوری . از مشاهیر و معتبرین اطباء بغداد است . و او در سمط سریانیان منظوم ، و در عداد معالجین آن طبقه معدود شده است . و در قرن سیم هجری بوده است . در بدایت امر و اوایل عمر از معا...
-
علم الهدی موسوی
لغتنامه دهخدا
علم الهدی موسوی . [ ع َ ل مُل ْ هَُ دا س َ وی ی ] (اِخ ) علی بن ابی احمد حسین طاهربن موسی بن محمدبن موسی بن ابراهیم بن امام موسی بن جعفر الصادق (ع ) علوی موسوی . مادرش نیز فاطمه دختر حسین بن احمدبن ناصر الحق بود. کنیه ٔ او ابوالقاسم ، و لقبش علاوه بر...
-
ابوالمؤید
لغتنامه دهخدا
ابوالمؤید. [ اَ بُل ْ م ُ ءَی ْ ی َ ] (اِخ ) موفق بن احمدبن محمد مکّی خوارزمی . ملقب به اخطب ، خطیب . در نامه ٔ دانشوران آمده : اگرچه بعنوان خطیب خوارزمی و به کنیه ای که ابوالمؤید است هم اشتهار دارد و لکن به اخطب خوارزم پیش از آن دو عنوان و بیش از ...