کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بانجیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بانجیر
لغتنامه دهخدا
بانجیر. (اِخ ) نام پسر عبداﷲ الخوزی یکی از متصوفه ٔ قرن ششم هجری . قزوینی در حاشیه ٔ شدالازار نویسد: در نسخه ٔ دیگر «بنجیر» نوشته شده و گاهی نساخ بی اطلاع آن را بیخبر هم ضبط کرده اند. در شیرازنامه ص 138 نام او به مناسبت مدرسه و رباطی که در شیراز بناک...
-
جستوجو در متن
-
بانجین
لغتنامه دهخدا
بانجین . [ ن ِ ] (اِخ ) از کسان وشمگیر امیر زیاری است . و در جنگی که بسال 323 هَ . ق . میان نصربن احمد سامانی و وشمگیر درگرفت ابن بانجین دیلمی با سپاهی گران آهنگ نصربن احمد کرد. (از احوال و اشعار رودکی نفیسی ج 1 ص 424 و 425). و احتمال توان داد که صور...
-
رباط بنجیر
لغتنامه دهخدا
رباط بنجیر. [ رُ طِ ب َ ] (اِخ ) رباطی که مدفن شیخ بانجیربن عبداﷲ خوزی و شاگرد فاضل او ابوعبداﷲ جعفربن امام نصیرالدین معروف بصاحب لوح میباشد و شیخ بانجیر (بنجیر) آنرا در شیراز بنا کرد. رجوع به ص 535 و پاورقی ص 296 شدالازار چ قزوینی شود.