کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باله 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بالة
لغتنامه دهخدا
بالة. [ ] (اِخ ) شهری است در یهودیه که در یوشع بلهه و بلعه خوانده شده است و آن دیرالبلح می باشد که نزدیکی غزء واقع است . (از قاموس کتاب مقدس ).
-
بالة
لغتنامه دهخدا
بالة. [ ل َ ] (اِخ ) محلی است در حجاز که برخی آنرا در حیطه ٔ حرم دانسته اند. جمعی نیز آنرا با نون «بانه » خوانده اند. (از معجم البلدان ) (مراصد الاطلاع ).
-
بالة
لغتنامه دهخدا
بالة. [ ل َ ] (ع مص ) بمعنی مبالاة، مصدر است یعنی التفات کردن و توجه داشتن . (یادداشت مؤلف ). || باک داشتن . ما ابالیه ، و به بالا، و بالة، و بلاء و مبالاة؛ التفات نمی کنم ، باک نمیدارم . (ناظم الاطباء). اصل آن بالیه بود و جهت تخفیف یای آن را برداشت...
-
بالة
لغتنامه دهخدا
بالة. [ ل ل ْ ل َ ] (ع اِ) خیر. نیکویی . لاتبلک عنه بالة؛ یعنی خیر نصیب تو نمیشود. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). بلال .
-
جستوجو در متن
-
بالت
لغتنامه دهخدا
بالت . [ ل ِ ] (فرانسوی ، اِ) نوعی رقص . و رجوع به بال و باله شود.
-
نرم بالگان
لغتنامه دهخدا
نرم بالگان . [ ن َل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) ماهی هائی که باله های آنها نرم است . (لغات فرهنگستان ).
-
غضوف
لغتنامه دهخدا
غضوف . [ غ ُ ] (ع مص ) به نعمت زیستن . (تاج المصادر بیهقی ). خوشحال و فراخ حال بودن : غضف فلان غضوفاً؛ نعم باله . (اقرب الموارد).
-
ضراطمی
لغتنامه دهخدا
ضراطمی . [ ض ُ طِ می ی ] (ع ص ، اِ) باله ٔ (؟) سطبر برآمده . (منتهی الارب ). من الارکاب ای الفروج الضخم الجافی المکتنز المرتفع.
-
پالما
لغتنامه دهخدا
پالما. (اِخ ) پایتخت جزایر باله آر واقع در ساحل جنوب غربی میورقه . سکنه ٔ آن 114000 تن و بندری با قلاع مستحکمه و تجارت بحری دارد.
-
هاریس لو
لغتنامه دهخدا
هاریس لو. (اِخ ) (1917) مصنف آمریکایی . وی اپرائی به نام راپونزل از روی نوشته ٔ ویلیام موریس ، ماس و سه سوئیت برای ارکستر و آثاری برای دیگر آلات وادوات ضربی ، باله و... دارد. از شاگردان کاول و شوئنبرگ است و نیز از منقدین موسیقی به شمار میرود.
-
ماش ماهی
لغتنامه دهخدا
ماش ماهی . (اِ مرکب ) گونه ای ماهی استخوانی از تیرة سیپرینیده ها که بدنی کشیده و باله ٔ شنای پشتی کوتاه و نوک تیز دارد. گونه هائی از این ماهی در دریای خزر نیز فراوانند. (فرهنگ فارسی معین ، ذیل ماهی ).
-
مبالاة
لغتنامه دهخدا
مبالاة. [ م ُ ] (ع مص ) (از «ب ل ی »)التفات کردن و باک داشتن . ما ابالیه و به بالاً و بالة و بلاء و مبالاة.التفات نمی کنم و باک نمی دارم و کذلک لم ابال و لم ابل و لم ابل بکسر لام . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
-
باب الفارسیین
لغتنامه دهخدا
باب الفارسیین . [بُل ْ رِ سی یی ] (اِخ ) در شعر ابوذؤیب آمده است :فأقسم ما اِن باله ُ لطمیةُیفوح بباب الفارسیین بابها.(معرب جوالیقی چ قاهره 1361 هَ . ق . ص 51 س 5).
-
تنین البحر
لغتنامه دهخدا
تنین البحر. [ ت ِن ْ نی نُل ْ ب َ ] (ع اِ مرکب ) گونه ای ماهی استخوان دار،از تیره ٔ «آکانتوپتر»ها است که در سراسر اقیانوس اطلس یافت می شود. طول این حیوان متوسط است و گونه های مختلف آن بین 12 تا 40 سانتیمتر طول دارند. تاکنون چهار گونه از این ماهی شناخ...