کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بالغ فعل ماض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بالغ شدن
لغتنامه دهخدا
بالغ شدن . [ ل ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) خود را شناختن .بجای مردان رسیدن . بجای زنان رسیدن . بحد بلوغ رسیدن پسر یا دختر. (ناظم الاطباء). مدرک شدن : شاخ طفلی بود و نوخط گشت و بالغ شد کنون گرد زُمْرُد بر عذارش زآن عیان افشانده اند. خاقانی .از آنکس که بالغ ...
-
بیش بالغ
لغتنامه دهخدا
بیش بالغ. [ ل ِ ] (اِخ ) رجوع به بیشبالق و بیش بالیغ و شدالازار ص 506 شود.
-
خان بالغ
لغتنامه دهخدا
خان بالغ. [ ل ِ ](اِخ ) نام قدیمی شهر پکن است . این نام در قرون وسطی بشهری گفته میشد که در محل کنونی پکن قرار داشت . و اصل آن مغولی و بمعنی «شهرخان » است . پیش از آنکه خان بالغ پایتخت شود شهری از شهرهای چین بود و چون قبلای قاآن بسلطنت رسید پایتخت دول...