کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بالاگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بالاگر
لغتنامه دهخدا
بالاگر. [ گ َ ] (اِ مرکب ) ستون . (فرهنگ نظام ) (برهان قاطع) (جهانگیری ). ستون خانه . (فرهنگ شعوری ) (آنندراج ). || چوب بزرگ . چوبی باشد که در پوشش عمارت بر بالای شاه تیر گذارند و باقی اسباب خانه پوشیدن را بر بالای آن بگسترانند. (آنندراج ) (برهان قاط...
-
بالاگر
لغتنامه دهخدا
بالاگر. [ گ ِ ] (اِخ ) نام قصبه ای در ایالت بارسلون از کشور اسپانیا. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1206).
-
جستوجو در متن
-
بالال
لغتنامه دهخدا
بالال . (اِ) بالار. (جهانگیری ). ستون و چوب پوشش عمارت . (برهان قاطع). شاه تیر بزرگ خانه . (آنندراج ). تیر سقف . (فرهنگ شعوری ). تیر خانه . (اوبهی ). بالاگر. || پاره از چوب . (آنندراج ). || درخت سطبر. (آنندراج ). و نیز رجوع به بالار و بالاگر شود.
-
بالار
لغتنامه دهخدا
بالار. (اِ) شاه تیر را گویند و آن چوب بزرگ است که هر دو سر آن بر بالای دیوار عمارت باشد و سر چوبهای دیگر را بر بالای آن گذارند. (برهان قاطع). آن دار باشد که بدو خانه ها پوشند. فرسب باشد. (فرهنگ اسدی ).تیر سقف که فرسب و فلوزه هم گویند. (فرهنگ شعوری ج ...