کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بالاسنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بالاسنج
لغتنامه دهخدا
بالاسنج . [ س َ ] (نف مرکب )که اندازه ٔ بالا گیرد. سنجنده ٔ قامت . اندازه گیرنده ٔ قد. || (اِ مرکب ) قدسنج . قامت سنج . آلت و وسیله ای که بدان اندازه ٔ قامت اشخاص را به دست آرند و معمولاً عبارت است از عمودی مدرج بدرجاتی که میزان ارتفاع را نشان میدهد ...
-
جستوجو در متن
-
بالاپیما
لغتنامه دهخدا
بالاپیما. [ پ َ / پ ِ ] (نف مرکب ) اندازه گیرنده ٔ بالا. اندازه گیر بالا و قد آدمی . قدسنج . بالاسنج . که بالا پیماید. که اندازه ٔ قد گیرد. || (اِ مرکب ) آلتی برای اندازه گرفتن قد سربازانی که وارد خدمت میشوند. برخی از معاصران کلمه ٔ تواز را به بالاپی...