کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بافت 3 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کش بافت
لغتنامه دهخدا
کش بافت . [ ک َ / ک ِ ] (ن مف مرکب ) بافته شده با حالت کش . کشباف .
-
دست بافت
لغتنامه دهخدا
دست بافت . [ دَ ] (ن مف مرکب ) دست باف . بافته ٔ دست . که با چرخ نبافته اند. که به دست بافته شده است نه به چرخ : جوراب دست بافت . منسوجات دست بافت . رجوع به دست باف شود.
-
ارمنی بافت
لغتنامه دهخدا
ارمنی بافت . [ اَ م َ ] (ن مف مرکب ) (جوراب ...) قسمی از بافت جوراب .
-
بافت برداشتن
لغتنامه دهخدا
بافت برداشتن . [ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) جداکردن قسمتی از بافت و نسج یک حیوان یا نبات جهت انجام دادن تحقیقات و آزمایشهای علمی و بافت برداری .
-
بافت برداری
لغتنامه دهخدا
بافت برداری . [ ب َ ] (حامص مرکب ) برداشتن قسمتی از بافت اندام یا نسیج عضوی که به عارضه ای مبتلی است برای امتحان ذره بینی . آزمایش نسج زنده . (لغات مصوبه ٔ فرهنگستان ). جدا کردن و برداشتن بخشی از بافت و نسج بدن برای دیدن وضع زندگی بافت و نسج موجود زن...
-
بافت شناس
لغتنامه دهخدا
بافت شناس .[ ش ِ ] (نف مرکب ) آگاه به نسوج . خبره در شناختن بافت . شناسا و مجرب در آزمایش بر روی بافت . نسج شناس . (لغات مصوبه ٔ فرهنگستان ).
-
بافت شناسی
لغتنامه دهخدا
بافت شناسی . [ ش ِ ] (حامص مرکب ) عمل بافت شناس . شناخت بافت . تجربه و آزمایش علمی بر روی بافت های حیوانی و گیاهی و نتیجه گیری از این نسج شناسی . (لغات مصوبه ٔ فرهنگستان ).
-
باریک بافت
لغتنامه دهخدا
باریک بافت . (ص مرکب ) پارچه ای که بافت آن دقیق و ظریف باشد:سابری ، زره باریک بافت استوار ساخت . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
مینا
لغتنامه دهخدا
مینا. (اِ) بافت سخت و براق و متراکمی که قسمت سطحی تاج دندان را با ضخامتی قابل توجه پوشانده است این بافت دارای اصل اکتودرمی است و در ترکیب آن 89% فسفات دو کلسیم و 4/5% کربنات دو کلسیم و 1/3% فسفات دو منیزیم و 0/9% املاح مختلف و 3/3% غضروف و 2% چربی وج...
-
خمرودوئیه
لغتنامه دهخدا
خمرودوئیه . [خ ُ ئی ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بافت شهرستان سیرجان . واقع در 47 هزارگزی شمال خاوری بافت سر راه مالرو گنجان کلی در. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
مسدی
لغتنامه دهخدا
مسدی . [ م ُ س َدْ دا ] (ع ص ) نعت مفعولی از تسدیة. || جامه ٔ خوش بافت . (ناظم الاطباء). رجوع به تسدیة شود.
-
پیرو
لغتنامه دهخدا
پیرو. (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حشون بخش بافت شهرستان سیرجان . واقع در 30هزارگزی باختر بافت و 2هزارگزی جنوب راه فرعی بافت به سیرجان . کوهستانی سردسیر. دارای 35 تن سکنه . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
تاج آباد
لغتنامه دهخدا
تاج آباد. (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بزنجان بخش بافت شهرستان سیرجان ، 18 هزارگزی شمال خاوری بافت ، 3 هزارگزی جنوب باختری راه آن مالرو است . بافت اسفندقه دارای 30 تن سکنه می باشد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
باغوئیه
لغتنامه دهخدا
باغوئیه . [ ی ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حشون بخش بافت شهرستان سیرجان که در 30 هزارگزی شمال باختری بافت و 3 هزارگزی شمال راه فرعی بافت به سیرجان واقع است و 15 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).