کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بافت ردۀ یک ترانهشتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کش بافت
لغتنامه دهخدا
کش بافت . [ ک َ / ک ِ ] (ن مف مرکب ) بافته شده با حالت کش . کشباف .
-
دست بافت
لغتنامه دهخدا
دست بافت . [ دَ ] (ن مف مرکب ) دست باف . بافته ٔ دست . که با چرخ نبافته اند. که به دست بافته شده است نه به چرخ : جوراب دست بافت . منسوجات دست بافت . رجوع به دست باف شود.
-
ارمنی بافت
لغتنامه دهخدا
ارمنی بافت . [ اَ م َ ] (ن مف مرکب ) (جوراب ...) قسمی از بافت جوراب .
-
بافت برداری
لغتنامه دهخدا
بافت برداری . [ ب َ ] (حامص مرکب ) برداشتن قسمتی از بافت اندام یا نسیج عضوی که به عارضه ای مبتلی است برای امتحان ذره بینی . آزمایش نسج زنده . (لغات مصوبه ٔ فرهنگستان ). جدا کردن و برداشتن بخشی از بافت و نسج بدن برای دیدن وضع زندگی بافت و نسج موجود زن...
-
بافت شناس
لغتنامه دهخدا
بافت شناس .[ ش ِ ] (نف مرکب ) آگاه به نسوج . خبره در شناختن بافت . شناسا و مجرب در آزمایش بر روی بافت . نسج شناس . (لغات مصوبه ٔ فرهنگستان ).
-
بافت شناسی
لغتنامه دهخدا
بافت شناسی . [ ش ِ ] (حامص مرکب ) عمل بافت شناس . شناخت بافت . تجربه و آزمایش علمی بر روی بافت های حیوانی و گیاهی و نتیجه گیری از این نسج شناسی . (لغات مصوبه ٔ فرهنگستان ).
-
باریک بافت
لغتنامه دهخدا
باریک بافت . (ص مرکب ) پارچه ای که بافت آن دقیق و ظریف باشد:سابری ، زره باریک بافت استوار ساخت . (منتهی الارب ).