کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بافایده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ورنان
لغتنامه دهخدا
ورنان . [ وَ ] (ص ) سودمند و بافایده و به کار. (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ).
-
ورنان
لغتنامه دهخدا
ورنان . [ وَرْ رَ ] (ص ) سودمند و بافایده و به کار. || شفاعت کننده و ورنان . (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ). رجوع به وَرْنان شود.
-
کارآمدنی
لغتنامه دهخدا
کارآمدنی . [ م َ دَ ] (ص لیاقت ) مفید و بافایده و سودمند. (ناظم الاطباء). بدردخوردنی .
-
انفع
لغتنامه دهخدا
انفع. [ اَ ف َ ] (ع ن تف ) نافعتر و بافایده تر. (ناظم الاطباء). نافعتر و سزاوارتر. (آنندراج ). نافعتر. پرسودتر. سودمندتر. اَعوَد. (یادداشت مؤلف ).
-
بهره ور
لغتنامه دهخدا
بهره ور. [ ب َ رَ / رِ وَ ] (ص مرکب ) محظوظ و کامران و نیک بخت و کامیاب . (ناظم الاطباء). سودبرنده . کامیاب . برخوردار.بهره بر. بافایده . (یادداشت بخط مؤلف ) : ببخشیدشان جامه و سیم و زرببودند زو هریکی بهره ور. فردوسی .همچنو ما همه از نعمت او بهره ور...
-
بکار
لغتنامه دهخدا
بکار. [ ب ِ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) در کار و مشغول . مشغول بکار. (ناظم الاطباء). مشغول . || بافایده . (ناظم الاطباء). مفید. محتاج الیه . لازم . ضروری . (یادداشت مؤلف ) : ز هر چش ببایست و بودش بکاربدادش همه بی مر و بی شمار. فردوسی .درم نیز چندانکه بودش ...
-
فایده
لغتنامه دهخدا
فایده . [ ی ِ دَ / دِ ] (از ع ، اِ) فائدة. سود. بهره . نتیجه : این قصه هرچند دراز است در او فایده هاست . (تاریخ بیهقی ).گرچه موش از آسیا بسیار دارد فایده بیگمان روزی فروکوبد سرش خوش آسیا. ناصرخسرو.امید بسته برآمد ولی چه فایده ، زآنک امید نیست که عمر ...
-
سودمند
لغتنامه دهخدا
سودمند. [ م َ ] (ص مرکب ) (از: سود + مند، پسوند اتصاف ) پهلوی ، «سوتمند» . آنکه یا آنچه سود دهد.نافع. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). مفید. نافع. بکار. برومند. مثمر. باردار. باحاصل . شافی . بافایده .(ناظم الاطباء). فایده دهنده . (آنندراج ) : روزجستن...
-
نافع
لغتنامه دهخدا
نافع. [ ف ِ ] (ع ص ) اسم فاعل است از نفع به معنی آن که معاونت می کند کسی را در وصول به خیر. (از معجم متن اللغة) || سوددهنده . (السامی فی الاسامی ) (مهذب الاسماء). سوددهنده . سودبخش . (مهذب الاسماء) سودمند. مفید. بافایده . بکار. (ناظم الاطباء). نفعدهن...
-
دوسر
لغتنامه دهخدا
دوسر. [ دُ س َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) هر چیز که دارای دو سر باشد. (ناظم الاطباء). که دو رأس داشته باشد. ذوالرأسین . (یادداشت مؤلف ).- دوسر دهلیز ؛ چهارعنصر. (ناظم الاطباء) (از برهان ).- || حواس پنجگانه . (ناظم الاطباء) (از برهان ).- دوسر قندیل ؛ ک...
-
مثمر
لغتنامه دهخدا
مثمر. [ م ُ م ِ ] (ع ص ) درخت میوه رسیده و درخت میوه آورده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط).- العقل المثمر ؛ عقل مؤمن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).- المال المثمر ؛ مال بسیار. (ناظم الاطباء)....
-
مفید
لغتنامه دهخدا
مفید. [ م ُ ] (ع ص ) فایده دهنده . (آنندراج ). فایده دهنده . سودمند. بافایده . نافع. (از ناظم الاطباء). سودبخش . (از محیط المحیط) : آنگاه ... انابت مفید نباشد. (کلیله و دمنه ). هر کجا رأی پست بود شجاعت قوی مفید نباشد.(کلیله و دمنه ). این هر دو مقامه...
-
درست
لغتنامه دهخدا
درست . [ دُ رُ ] (ص ، ق ، اِ) کل . تام . کامل . تمام . (ناظم الاطباء). تمام و غیر ناقص . (غیاث ). که کم نیست : سنگ این نانوا درست است . مقابل کم : وزن یا سنگ درست ؛ که کم نباشد. سنگ تمام . سنگ حق . || وافیه . بخوبی . بسزا. بتمامی .(یادداشت مرحوم دهخد...