کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باطش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
باطش
لغتنامه دهخدا
باطش . [ طِ ] (ع ص ) کسی که حمله کند بر کسی . (ناظم الاطباء). حمله کننده . (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ). || کسی که سخت گیرد بر کسی یا در هر چیز که باشد: فاذا موسی باطش بجانب العرش . (ناظم الاطباء). سخت گیرنده . (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ). و رجوع ...
-
واژههای همآوا
-
باتش
لغتنامه دهخدا
باتش . [ ت ُ ] (اِ) ترنج .(جهانگیری ) (شعوری ج 1 ص 168). رجوع به باتس شود.
-
جستوجو در متن
-
بطش
لغتنامه دهخدا
بطش . [ ب َ] (ع مص ) حمله کردن و سخت گرفتن بر کسی : بطش به بطشاً. (ناظم الاطباء). حمله کردن بر کسی و سخت گرفتن بر وی یا بطش سخت گرفتن است در هر چیز که باشد. و منه الحدیث : ماذا موسی باطش بجانب العرش . (از منتهی الارب ). سخت گرفتن و حمله کردن . (غیاث ...
-
حسانة
لغتنامه دهخدا
حسانة. [ ح َس ْ سا ن َ ] (اِخ ) تمیمیة. دختر ابوالحسین . شاعره ٔ اندلسی . وی در کودکی شعر و ادب آموخت و آنگاه که پدر وی درگذشت او دوشیزه بود و شوی و سرپرست و وسیله ٔ معاش نداشت . و از این رو قصیده ای بساخت و به حکم بن عبدالرحمان پادشاه اندلس به قرطبه...