کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باطرقان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
باطرقان
لغتنامه دهخدا
باطرقان . [ طِ ] (اِخ ) یکی از قرای اصفهان است که اغلب سکنه ٔ آن نساج اند. (معجم البلدان ) (مرآت البلدان ج 1 ص 160). دهی است به اصفهان . (منتهی الارب ). از قراء اصفهان . (مراصدالاطلاع ) : دیوانه ای بود از دیه باطرقان بغایت خوش سخن . (ترجمه ٔ محاسن اص...
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [اَ م َ ] (اِخ ) الباطرقانی . رجوع به کتاب محاسن اصفهان مافروخی ص 30 شود. و باطرقان دهی است به اصفهان .
-
باطرقانی
لغتنامه دهخدا
باطرقانی . [ طِ ] (ص نسبی ) منسوب به باطرقان از قرای اصفهان . (الانساب سمعانی ورق 59).
-
باطوقان
لغتنامه دهخدا
باطوقان . (اِخ ) محلتی به اصفهان . در مجمل التواریخ و القصص آمده است : و شهر [ اصفهان ] فراخ گشت در خلافت منصور، و این پانزده پاره دیه بود که همه صحرای آن خانه ها ساختند و بهم پیوست و محلتها را بدان نام دیها بازخوانند چون باطوقان ، فرسان ، یوان ، جرم...