کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باسواد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
باسواد
لغتنامه دهخدا
باسواد. [ س َ ] (ص مرکب ) کسی که باخواندن و نوشتن آشنا باشد. سواددار. بزبان فرانسوی ، لتره . آشنا به مقدمات خواندن و نوشتن . || اصطلاحاً برای مردم فهمیده و دانشمند و متبحر در یک فن نیز گفته میشود. و رجوع به سواد شود.
-
جستوجو در متن
-
مدرسه دیده
لغتنامه دهخدا
مدرسه دیده . [ م َ رَ / رِ س َ / س ِ دی دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مدرسه رفته . درس خوانده . ملا. باسواد.
-
مدرسه رفته
لغتنامه دهخدا
مدرسه رفته . [ م َ رَ / رِ س َ / س ِ رَ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) مدرسه دیده . علم آموخته . باسواد. ملا.
-
چیزخواننده
لغتنامه دهخدا
چیزخواننده . [ خوا / خا ن َن ْ دَ / دِ ] (نف مرکب ) که خواندن تواند. باسواد. دبیر. دانشمند ج ، چیزخوانندگان : بیاریم پیران داننده راشکیبادل و چیزخواننده را. فردوسی .سدیگر هرآن کس که داننده بودنویسنده و چیزخواننده بود. فردوسی .چنین داد پاسخ که نزد تو ...
-
حسن اردبیلی
لغتنامه دهخدا
حسن اردبیلی . [ ح َ س َ ن ِ اَ دَ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ در 24 محرم 1294 هَ . ق . به کربلا درگذشت . او راست : «ثمارالفرار» در فقه . وی چون باسواد شدن و رسیدن به مقامات علمی را در نتیجه ٔ فرار از خانواده ٔ خود از اردبیل به عراق میدانست ، کتاب خویش بدین نا...
-
کتابخوان
لغتنامه دهخدا
کتابخوان . [ ک ِ خوا / خا ] (نف مرکب ) کتاب خواننده . مطالعه کننده ٔ کتاب . آنکه کتابها را مطالعه کند. (فرهنگ فارسی معین ). || آنکه عادت به بسیار کتاب خواندن دارد. (یادداشت مؤلف ). اهل کتاب . اهل مطالعه . || باسواد. قادر به قرائت . که خواندن تواند :...
-
چنارشیخ
لغتنامه دهخدا
چنارشیخ . [ چ ِ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان افشار اول بخش اسدآباد شهرستان همدان که در 14 هزارگزی باختر اسدآباد و 4 هزارگزی شمال راه فرعی اسدآباد به آجین واقع است . دامنه ، سردسیر و 4195 تن سکنه دارد. آبش از قنات و چشمه . محصولش غلات ، انگور، انواع...
-
خوانا
لغتنامه دهخدا
خوانا. [ خوا / خا ] (نف ) آنکه تواند خواند. خواننده . باسواد. (یادداشت بخط مؤلف ).- ناخوانا ؛ بی سواد. (یادداشت بخط مؤلف ) : اگر بودی کمال اندر نویسایی و خوانایی چرا آن قبله ٔ کل نانویسا بود وناخوانا؟ ؟ || (ص لیاقت ) در تداول این کلمه را مرادف خوان...
-
ملا
لغتنامه دهخدا
ملا. [ م ُل ْ لا ] (ص ، اِ) مأخوذ از مولای تازی ، لقب استاد و معلم خواه مرد باشد و یا زن . (ناظم الاطباء). این کلمه را صاحب تاج العروس گمان می کند ایرانیان از مولی ساخته اند. در ترکیه نیز آن را منلا گویند و شاید اصل هر دو مولی یا مولانا باشد. ابن بط...
-
گمیشان
لغتنامه دهخدا
گمیشان . [ گ ُ ] (اِخ ) بخش گمیشان یکی از بخشهای شهرستان گنبدقابوس است . این بخش از شمال به مرز شوروی ، از جنوب به بخش بندر شاه ، از خاور به بخش پهلوی دژ و از باختر به دریای مازندران محدود و هوای بخش معتدل است . آب اکثر قرای آن از رودخانه ٔ گرگان تأ...
-
محمدرضا
لغتنامه دهخدا
محمدرضا. [ م ُ ح َم ْ م َ رِ ] (اِخ ) محمدرضاخان شیرازی قوام الملک سوم پسر میرزا علی محمدخان قوام الملک دوم . در سال 1268 هَ . ق . در شیراز متولد و در سال 1288هَ . ق . به سمت کلانتری و بیگلربیگی فارس تعین شد و در سال 1301 هَ . ق . پس از درگذشت پدرش م...
-
باقر
لغتنامه دهخدا
باقر. [ ق ِ ] (اِخ ) (... واعظ) حاجی ملا باقر واعظ از مشاهیر فضلا و وعاظ دوره ٔ ناصرالدین شاه و مؤلف کتاب نفیس «جنةالنعیم فی احوال السید عبدالعظیم » در شرح حال حضرت عبدالعظیم مدفون در شهر ری است . مرحوم حاجی ملاباقر غالباً در مدرسه ٔ خازن الملک نزدی...
-
طبرش
لغتنامه دهخدا
طبرش . [ طَ رَ / طَ رِ ] (اِخ ) معرب تفرش . ولایتی است که از هر طرف که بدو روند به گریوه فرو باید رفت ، سیزده پاره ده است ، خم «ظ: فم یا فیم »و طرخوران از معظمات اوست ، هوایش معتدل است ، آبش ازچشمه ها و کاریز که از آن کوهها برمیخیزد و ارتفاعاتش پنبه ...
-
امیرارسلان رومی
لغتنامه دهخدا
امیرارسلان رومی . [ اَ اَ س َ ن ِ ] (اِخ ) قهرمان داستان عامیانه ... که از داستانهای بسیار مشهور زبان فارسی است و از یک قرن باین طرف مورد توجه شدید عامه ٔ مردم بوده و همه جا خوانده می شده است و بارها نیز بطبع رسیده و بتازگی از روی آن فیلم تهیه کرده و...