کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بازیگر نقش دوم مرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بازیگر کلا
لغتنامه دهخدا
بازیگر کلا. (اِخ ) دهی است از دهستان گچرستاق از نواحی کجور مازندران و نام دیگر آن بازیار کلا است . (از مازندران و استرآباد رابینو ص 147 ترجمه ٔ وحید مازندرانی ). رجوع به بازیار کلا شود.
-
جستوجو در متن
-
تمهک
لغتنامه دهخدا
تمهک . [ ت َم َهَْ هَُ ] (ع مص ) نیکو و آراسته کردن کار را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نگارین نمودن مرد بدست . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نگارین نمودن چیزی با دست . (از اقرب الموارد). نقش کردن مرد بدست خود. (از ناظ...
-
کرتیرهرمزد
لغتنامه دهخدا
کرتیرهرمزد. [ ک َ هَُ م َ ] (اِخ ) موبد کرتیر هرمزد، صاحب کتیبه ای است در نقش رجب . در این کتیبه از پارسائی خود و خدماتی که به کشور ایران در عهد شاپور اول و هرمزد اول و وهرام اول و وهرام دوم نموده شرحی بیان کرده است . کتیبه ٔ دیگری از او در بالای نقش...
-
ژان دوم
لغتنامه دهخدا
ژان دوم . [ ن ِ دُوْ وُ ] (اِخ ) او را لوبن میگفتند که به اصطلاح زمان وی بمعنی مرد دلیر باشد. از 1350 تا 1364 م . پس از فیلیپ ششم دووالوآ پادشاه فرانسه بود. مولد او قصرِ گه دملوئی نزدیک مانس بوده است .
-
رامسم
لغتنامه دهخدا
رامسم . [ م ِ س ُ ] (اِخ ) آرامگاه رامسس دوم از فراعنه ٔ سلسله ٔ 19 مصر است که در دشت تب در ساحل چپ رود نیل واقع شده است . این آرامگاه دارای بنای زیبا و باشکوهی است که سالنها و دهلیزهای وسیع و متعدد دارد و در دیوارهای آن صحنه های جنگهای رامسس دوم نقش...
-
ثنیان
لغتنامه دهخدا
ثنیان . [ ث ُ ] (ع ص ، اِ) آنکه دومین کس باشد در مهتری و فضیلت . مهتر دوم در مهتری . || مرد بی عقل و بی رای و رای تباه . ج ، ثنیة.
-
ولوی
لغتنامه دهخدا
ولوی . [ وَ ل َ وی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به ولی ، به معنی باران دوم بهاری . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || منسوب به ولی ، مرد و نگهبان و دوست . ولی خدا، مرد خدا.
-
زرزار
لغتنامه دهخدا
زرزار. [ زِ ](ع اِ) سرهنگ دوم که ده هزار مرد جنگی در زیر حکم اوباشند. ج ، زَرازِرَه . (منتهی الارب ). سرداری که ده هزار مرد جنگی در زیر فرمان او باشد. (ناظم الاطباء).
-
نقش
لغتنامه دهخدا
نقش . [ ن َ ] (ع اِ) صورت . (آنندراج ) (از بهار عجم ) (ناظم الاطباء). تصویر. رسم . ترسیم . شبیه صورت و شکل . توخش . (ناظم الاطباء). شبیه . تمثال : بت اگر چه لطیف دارد نقش به برِدو رخانْت هست خراش . رودکی .که بر آب و گل نقش ما یاد کردکه ماهار در بینی ...
-
مرتسم
لغتنامه دهخدا
مرتسم . [ م ُ ت َ س ِ ] (ع ص ) فرمان برنده . (آنندراج ). مطیع و فرمانبردار هر قاعده و قانونی . (ناظم الاطباء). امتثال کننده . اطاعت کننده . نعت فاعلی است از ارتسام به معنی امتثال . || گوینده ٔ کلمه ٔ تکبیر و اﷲ اکبر. (ناظم الاطباء). تکبیر گوینده و تع...
-
نیکی پسند
لغتنامه دهخدا
نیکی پسند. [ پ َ س َ ] (نف مرکب ) طالب خیر : چو می خواهی ای مرد نیکی پسندکه نامی برآری به نیکی بلند. نظامی .قدیم نکوکار نیکی پسندبه کلک قضا در رحم نقش بند.سعدی .
-
مدرهم
لغتنامه دهخدا
مدرهم . [ م ُ دَ هََ ] (ع ص ) رجل مدرهم ؛ مرد بسیاردرهم . (منتهی الارب ). بسیاردرم و مالدار. (مهذب الاسماء) (دستورالاخوان ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || صاحب شکل مستدیر چون درهم . (یادداشت مؤلف ): هی [ اکلیل الملک ] حشیشة ذات ورق مدرهم . (اب...
-
تصنیم
لغتنامه دهخدا
تصنیم . [ ت َ ] (ع مص ) تصویر کردن و نقش بستن . (منتهی الارب ) (از شرح قاموس ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) . || آواز کردن مرد. (از تاج العروس ) (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). || به هر دو نوبت یک بار دوشیدن شتر را. (منتهی الارب )...
-
ناپلئون دوم
لغتنامه دهخدا
ناپلئون دوم . [ پ ُ ل ِ ءُ ن ِ دُوْ وُ ] (اِخ ) فرزندناپلئون اول و مادرش ماری لوئیز است . در قصر تویلری بدنیا آمده و از زمان کودکی پادشاه روم نامیده شد. پس از برکناری ناپلئون اول از امپراطوری فرانسه بوسیله ٔ مجلسین به امپراطوری برگزیده شد. او سراسر ز...