کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بازغة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بازغة
لغتنامه دهخدا
بازغة. [ زِ غ َ ] (ع ص ) مؤنث بازغ . رجوع به بازغ شود.
-
واژههای مشابه
-
بازغه
لغتنامه دهخدا
بازغه . [ زِ غ َ ] (اِخ ) نام زنی است از نسل عاد که به هدایت یوسف علیه السلام به مرتبه ٔ معرفت رسید. (آنندراج ) (غیاث اللغات ).
-
واژههای همآوا
-
بعزقة
لغتنامه دهخدا
بعزقة. [ ب َ زَ ق َ ] (ع مص ) متفرق و پریشان کردن . لغة فی زعبقه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پریشان و متفرق کردن چیزی را. (از آنندراج ) (منتهی الارب ). پراکندن و متفرق کردن قوم یا چیزی را. (از اقرب الموارد): بعزق المال ؛ پراکنده کردن آن . (از دز...