کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بازرسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بازرسی
لغتنامه دهخدا
بازرسی . [ رَ / رِ ] (حامص مرکب ) تفتیش . (لغات مصوبه ٔ فرهنگستان ). عمل بازرس . جستجو درباره ٔ کسی یا چیزی .
-
جستوجو در متن
-
وارسیده
لغتنامه دهخدا
وارسیده . [ رَ / رِ دَ / دِ ] (ن مف مرکب )بازرسیده . || رسیده . || وارسی شده . تحقیق شده . بازرسی شده . رجوع به وارسیدن شود.
-
بررسی
لغتنامه دهخدا
بررسی . [ ب َرْ، رَ / رِ ] (حامص مرکب ) بازرسی . تفتیش . تنقیب . (یادداشت مؤلف ). فحص . (یادداشت مؤلف ). پرسش . پرس و جو.- بررسی شدن ؛ تفتیش شدن . بازرسی شدن .|| امعان نظر در نوشته ای . غوررسی و اظهار نظر در محتوای کتابی یا مقاله ای . مطالعه . اقتر...
-
کنترل
لغتنامه دهخدا
کنترل . [ ک ُ رُ / ک ُ ت ُ رُ ] (فرانسوی ، اِ) وارسی . بازبین . (فرهنگستان ). وارسی . بازرسی . تفتیش : کنترل بلیطها. (فرهنگ فارسی معین ).
-
قرنطینه
لغتنامه دهخدا
قرنطینه . [ ق َ رَ ن َ/ ن ِ ] (معرب ، اِ) قَرَنْطین . جایی که در آن مسافران و عابران را مورد بازرسی قرار میدهند و از ورود بیماران جلوگیری به عمل می آورند. این کلمه از کارانْتِن فرانسه گرفته شده است .
-
رسی
لغتنامه دهخدا
رسی . [ رَ ] (حامص ) (از: رس ، ریشه ٔ رسیدن + «ی »، پسوند مصدری که معمولاً همراه پیشاوند یا کلمه ٔ دیگر آید: بازرسی ، بررسی ، وارسی و جز آن ). رجوع به ترکیبات کلمه شود.- بازرسی ؛ تفتیش . جستجوی وضع اداره یا سازمانی . رجوع به ماده ٔ بازرس و بازرسی در...
-
وارسی
لغتنامه دهخدا
وارسی . [ رَ ] (حامص مرکب ) بازرسی .سرکشی . تفتیش . به معنی سرکشی و بازدید است بر کارهای سپرده به خود یا بر کارهایی که خود به دیگری سپرده .(از فرهنگ ترکتازان ). رسیدگی کردن به چیزی یا به کاری . ممیزی . رسیدگی و دقت و غوررسی . (ناظم الاطباء).
-
علی فهمی
لغتنامه دهخدا
علی فهمی . [ ع َ ف َ ] (اِخ ) وی متصدی اداره ٔ بازرسی دخانیات در دو شهرستان دقهلیة و شرقیة در مصر بوده است . او راست : الحشرات المتلفة لزراعة القطن المصری و کیفیة ابادتها، که در سال 1313 هَ . ق . در زمان حیات مؤلف در اسکندریه به چاپ رسید. (از معجم ا...
-
بازبین
لغتنامه دهخدا
بازبین . (نف مرکب ) وارسی کننده . بجای کنترلر اختیار شده و آن کسی است که کالا و جنسهای تجارتی را رسیدگی کرده برابری آنها را با بارنامه تصدیق مینماید. کسی که در راه آهنها و تماشاخانه ها بلیطهای فروخته شده را بازرسی مینماید تا هر کسی مطابق ارزش بلیط در...
-
خدمت رسانیدن
لغتنامه دهخدا
خدمت رسانیدن . [ خ ِ م َ رِ دَ ] (مص مرکب ) بندگی رسانیدن . عرض ارادت رسانیدن . سلام رسانیدن . (یادداشت بخط مؤلف ) : ای صبا گر بجوانان چمن بازرسی خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را.حافظ.
-
علی فهمی
لغتنامه دهخدا
علی فهمی . [ ع َ ف َ ] (اِخ ) ابن رفاعة رافعبن بدوی طهطاوی . در سال 1265 هَ . ق . متولدشد و مدتی امور بازرسی و نظارت بر وزارت فرهنگ مصر را بر عهده داشت و در سال 1321 هَ . ق . در قاهره درگذشت . او راست : 1- رقم العلم فی رسم القلم . 2- قدوةالفرع بأصله...
-
شکری
لغتنامه دهخدا
شکری . [ ش ُ ] (اِخ ) شکری بک ابن علی محمدبن عبدالکریم بن طالب عسلی دمشقی (متولد 1868، مقتول 1918م .). از رهبران نامی انقلاب جدید ملل عرب است . وی در دمشق بدنیا آمد و در مدارس آنجا تحصیل کرد. و از دمشق به نمایندگی مجلس نمایندگان عثمانی برگزیده شد و ر...
-
غزالی زاده
لغتنامه دهخدا
غزالی زاده . [ غ َزْ زا دَ ] (اِخ ) متوفی به سال 977 هَ . ق .) مولانا عبداﷲ افندی . از دانشمندان عثمانی و از نسل حجةالاسلام امام غزالی است . او از عبداﷲ افندی محشی تفسیر بیضاوی و پس از آن طاشکپری زاده مصلح الدین افندی اخذ علوم کرد. مدتی به شغل تدریس ...
-
حسینیه ٔ خداداد
لغتنامه دهخدا
حسینیه ٔ خداداد. [ ح ُس َ ی ِ خ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قیلاب بخش اندیمشک شهرستان دزفول . واقع در 37هزارگزی شمال خاوری اندیمشک کنار راه خرم آباد به اندیمشک . ناحیه ای است کوهستانی گرمسیر. مالاریایی دارای 150 تن سکنه میباشد. فارسی و لری زبانند. ا...