کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بازرس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بازرس
لغتنامه دهخدا
بازرس . [ رَ / رِ ] (نف مرکب ) مفتش . کسی که ازطرف وزارتخانه ها و اداره ها بکارهای کارمندان و کارکنان رسیدگی کرده درستی یا نادرستی کارهای آنها را برئیس یا وزیر آگهی میدهد و پیشتر مفتش نامیده میشد. (لغت مصوبه ٔ فرهنگستان ) .
-
جستوجو در متن
-
بازرسی
لغتنامه دهخدا
بازرسی . [ رَ / رِ ] (حامص مرکب ) تفتیش . (لغات مصوبه ٔ فرهنگستان ). عمل بازرس . جستجو درباره ٔ کسی یا چیزی .
-
مفتش
لغتنامه دهخدا
مفتش . [ م ُ ف َت ْ ت ِ ] (ع ص ) جوینده . کاونده . (از آنندراج ). کسی که می جوید و می کاود و تفتیش می نماید. (ناظم الاطباء). پژوهنده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به تفتیش شود. || (اصطلاح اداری در گذشته ) بازرس . کسی که از طرف وزارتخانه ها و ...
-
مهتار
لغتنامه دهخدا
مهتار. [ م ِ ] (معرب ، اِ) معرب مهتر، به معنی افسر بازرس سپاه . ج ، مهاترة، مهتاریة. (از دزی ج 2 ص 620).
-
بررس
لغتنامه دهخدا
بررس . [ ب َرْ، رَ ] (نف مرکب )بازرس . مفتش . (یادداشت مؤلف ). || در اصطلاح اداری بر کسی اطلاق می کنند که نوشته ها و کتاب ها راغوررسی و مطالعه می کند و درباره ٔ آنها نظر می دهد.
-
گوگول
لغتنامه دهخدا
گوگول . [ گ ُ گُل ْ ] (اِخ ) نیکلا. نویسنده ٔ روسی است که به سال 1809 م . در شهر سوروچینسکی به دنیا آمد. از داستانهای او بازرس ، تاراس بولبا و نفوس مرده مهمترند که به فارسی نیز ترجمه شده است . گوگول در سال 1852 درگذشت .
-
علی عمر
لغتنامه دهخدا
علی عمر. [ ع َ ع ُ م َ ] (اِخ ) مصری . وی در سال 1287 هَ .ق . در ناحیه ٔ باجور مصر متولد شد و تحصیلات خود را در قاهره و انگلستان بپایان رساند و مشغول امور تعلیم و تربیت شد و بر اثر شرکتش در یک جنبش ملی ، به رفح تبعید شد و پس از بازگشت بازرس وزارت فره...
-
علی عنانی
لغتنامه دهخدا
علی عنانی . [ع َ ی ِ ع ِ ] (اِخ ) مصری (دکتر علی ...). وی از دارالعلوم و از دانشگاه قدیم مصر فارغ التحصیل شد و فلسفه وزبانهای شرقی را در آلمان خواند و به مصر بازگشت و به استادی دارالعلوم منصوب شد و نیز بازرس کل فلسفه در وزارت فرهنگ گردید. و در سال 13...
-
تایلر
لغتنامه دهخدا
تایلر. [ ل ُ ] (اِخ ) بارون ایزیدور ژوستن سه ورن . نویسنده و هنرمند فرانسوی است که بسال 1789 م . در بروکسل از یک خانواده ٔ انگلیسی متولد شد و در سال 1879 در پاریس درگذشت . نخست آجودان ژنرال «اورسه » در اسپانی بود، آنگاه خود را منتظر خدمت ساخت و پس از...
-
رسی
لغتنامه دهخدا
رسی . [ رَ ] (حامص ) (از: رس ، ریشه ٔ رسیدن + «ی »، پسوند مصدری که معمولاً همراه پیشاوند یا کلمه ٔ دیگر آید: بازرسی ، بررسی ، وارسی و جز آن ). رجوع به ترکیبات کلمه شود.- بازرسی ؛ تفتیش . جستجوی وضع اداره یا سازمانی . رجوع به ماده ٔ بازرس و بازرسی در...
-
بستانی
لغتنامه دهخدا
بستانی . [ ب ُ ] (اِخ ) سلیمان بن خطاربن سلوم نادر بسال 1856 م . در دهکده ٔ بکشتین لبنان متولد شد و بسال 1925 م . درگذشت وی عضو مجلس اعیان قسطنطنیه و بازرس اداره ٔ کل کار بوده . او راست :1 - الیاذه ، هومیروس ، (ایلیاد همر) به نظم عربی با شرح تاریخی و...
-
علی بهجت
لغتنامه دهخدا
علی بهجت . [ ع َ ب َ ج َ ] (اِخ ) ابن محمودبن علی آغامصری . عالم در تاریخ و آثار شرقی و اسلامی . وی در سال 1274 هَ . ق . در قریه ٔ بلهاالعجوز از توابع بنی سویف در صعیدأدنی متولد شد و بترتیب در مدارس ناصریه و تجهیزیة و مدرسه ٔ زبان شرکت کرد و در زبان...
-
هاشمی
لغتنامه دهخدا
هاشمی . [ ش ِ ] (اِخ ) (شیخ ...) احمدبن ابراهیم بن مصطفی الهاشمی . در سال 1295 هَ . ق . در قاهره به دنیا آمد. وی از شاگردان محمدعبده است . و مدتها سرپرست تعلیماتی و بازرس مدارس انگلیسی «ویکتوریا» را در قاهره عهده دار بود. از تألیفات اوست : «اسلوب ال...
-
کارآگاه
لغتنامه دهخدا
کارآگاه . (ص مرکب ) کارآگه . منهی باشد که اخبار باز رساند. (صحاح الفرس ). کسی را گویند که از حقیقت کار آگاه و باخبر باشد و مردم صاحب فراست و منهی را نیز گویند یعنی مردمی که اخبار باطراف برسانند و قاصد و جاسوس رانیز گفته اند. (برهان ). هوشیار و آگاه ا...