کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بازراندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بازراندن
لغتنامه دهخدا
بازراندن . [ دَ ] (مص مرکب ) دور کردن . دفع کردن . طرد کردن . (ناظم الاطباء). راندن : چندانکه او بمرو رسید کدخدای اورا بازراندند و وزارت بعبداﷲبن عزیز تفویض کردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 56). || یاد کردن . بخاطر آوردن . || بیان کردن . (ناظم الاطباء)....
-
جستوجو در متن
-
واراندن
لغتنامه دهخدا
واراندن . [ دَ ] (مص مرکب ) دفع کردن . دور کردن . بازراندن . (ناظم الاطباء). بازداشتن . (مؤلف ) : عاذلانشان از وغا واراندندتا چنین حیز ومخنث ماندند. مولوی (مثنوی دفتر سوم ص 580 سطر 4066).|| تعاقب کردن . || کِشتن . زراعت کردن . || برابر و هموار کردن ...
-
تقمع
لغتنامه دهخدا
تقمع. [ ت َ ق َم ْ م ُ ] (ع مص ) برگزیده و بهترین چیزی گرفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مگس از خویشتن بازراندن . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || جنبانیدن خر سر ...
-
باز
لغتنامه دهخدا
باز. (پیشوند) بر سر افعال می آید و همان معانی یا مفاهیم دیگری را به فعل می بخشد. ناظم الاطباء نویسد: چون این کلمه را بر سر فعل درآورند معنی تکرار صدور به آن میدهد و یا در معانی آن تغییری وارد میکند - انتهی . و گاه نیز زاید بنظر میرسد: بازآزردن . بازآ...
-
راندن
لغتنامه دهخدا
راندن . [ دَ ] (مص ) دور کردن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی متعلق به کتابخانه ٔ مؤلف ). طرد کردن . دور داشتن از نزد خود. رد کردن . بدر کردن . بیرون کردن و خارج کردن . (ناظم الاطباء). اخراج کردن . دور کردن کسی را از جایی . (...