کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بازار جق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بازار جق
لغتنامه دهخدا
بازار جق . [ ] (اِخ ) (ناحیه ...) نام ناحیه ای است در ولایت خداوندگار و مرکب از 21 پارچه قریه ، مردمش مسلمان اند. جنگلها ومرعاهای بسیاری دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2).
-
بازار جق
لغتنامه دهخدا
بازار جق . [ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز قضائی است در سنجاق وارنه از بلغارستان که در 50 هزارگزی شمال وارنه ، و در 95 هزارگزی سلستره بر جاده ٔ واقعه در بین این دو شهر قرار دارد و برای تشخیص از همنام دیگرش «حاجی اوغلی بازار جغی » نیز گویند و مرکب از 108 پارچه...
-
بازار جق
لغتنامه دهخدا
بازار جق . [ ] (اِخ ) نام قصبه ٔ مرکزی ناحیه ای است در سنجاق ارطغرل از ولایت خداوندگار و بقضای مرکز لوائی بیله جک ملحق شده و در14 هزارگزی جنوب غربی بیله جک و 88 هزارگزی جنوب شرقی بروسه ، بر جاده ای بزرگ که بسوی کوتاهیه و قونیه میرود قرار دارد. جامع و...
-
بازار جق
لغتنامه دهخدا
بازار جق . [ ] (اِخ ) نام قضایی است در سنجاق از ولایت حلب که در جهت شرقی مرعش قرار دارد و مرکز آن قریه ٔ «اوقه جقلی » بوده است . این قضا 76 پارچه قریه در بر دارد و دارای جنگلهای متعددی است . نهر موسوم به «آق صو» در آن جاری است . محصولاتش عبارتند از: ...
-
واژههای مشابه
-
کهن بازار
لغتنامه دهخدا
کهن بازار. [ ک ُ هَم ْ / هُم ْ ] (اِ مرکب ) بازار کهن . بازار قدیمی . || کهن بازار؛ (ص مرکب ) در بیت زیر از خاقانی ظاهراً کنایه از سوداگر قدیمی ، زیرک و حیله گر در معامله ، آنکه در معامله فریب نخورد، آنکه در سوداگری سابقه ٔ ممتد دارد، آمده است : نقد ...
-
کوچه بازار
لغتنامه دهخدا
کوچه بازار. [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) کوچه ای که راهی به بازار داشته باشد. (فرهنگ فارسی معین ) : وآنکه خود را شوکت کیوان عجولی خوانده است باشد اندر کوچه بازار خیالم لته چین .فوقی یزدی (از آنندراج ).
-
گرم بازار
لغتنامه دهخدا
گرم بازار. [ گ َ ] (اِ مرکب ) بازار گرم ، بارواج ، پررونق ، پرمشتری : نهانی شده سوی پیکار کک که بر هم زند گرم بازار کک . فردوسی .رجوع به گرم شود.
-
نهار بازار
لغتنامه دهخدا
نهار بازار. [ ن َ ] (اِ مرکب ) گاه نهار. گاه خرید و فروش نان و خوردنی های دیگر به ظهر. گاه شلوغی نانوائی و امثال آن . (یادداشت مؤلف ). دقایق نزدیک ظهر که مردم برای خرید به بازار هجوم آرند.
-
شنبه بازار
لغتنامه دهخدا
شنبه بازار. [ شَم ْ ب ِ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه رشت و آستارا میان کوله کوراب و نورد در 31800 گزی رشت . (یادداشت مؤلف ).
-
غرچه بازار
لغتنامه دهخدا
غرچه بازار. [ غ َ چ َ ] (اِخ ) شهری به کریمه . قره سوبازار . رجوع به قره سوبازار شود.
-
هفته بازار
لغتنامه دهخدا
هفته بازار. [ هََ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) بازارهای موقت که هفته ای یک بار ترتیب دهند، مثل شنبه بازار، جمعه بازار، دوشنبه بازار. (از یادداشتهای مؤلف ).
-
یکشنبه بازار
لغتنامه دهخدا
یکشنبه بازار. [ ی َ / ی ِ شَم ْ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب )بازار دادوستد که روز یکشنبه ٔ هر هفته تشکیل شود.
-
ینی بازار
لغتنامه دهخدا
ینی بازار. [ ی ِ ] (اِخ ) خطه ای است در بین دو ولایت قوصوه و بوسنه با 7350 کیلومتر مربع مساحت و 153000 تن جمعیت ، مرکب از مسلمان و مسیحی . خاک آن سرسبز و حاصلخیز است و شغل اهالی بیشتر دامداری است . (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
ینی بازار
لغتنامه دهخدا
ینی بازار. [ ی ِ ] (اِخ ) نام یک قصبه ٔ مرکز قضایی است در سنجاق موسوم به همین اسم و آن دارای 13000 تن نفوس و جوامع متعدد و مدارس ابتدایی و عالی و آبهای معدنی و استحکامات چندی است . (از قاموس الاعلام ترکی ).