کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بارون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بارون
لغتنامه دهخدا
بارون . (اِ) معرب آن بارُن است . (دزی ج 1). رجوع به بارن شود.
-
بارون
لغتنامه دهخدا
بارون . (اِ) درختی است . سرد است بدرجه ٔ اول و خشک بسیم ، بر قوبا طلا کنند زایل کند. و چوبش در آب بمرور مانند آبنوس شود.سبکتر از مازو است و بوی خوش دارد. (نزهةالقلوب ).
-
بارون
لغتنامه دهخدا
بارون . (اِخ ) دهی است در دهستان چالدران بخش سیه چشم شهرستان ماکو که در 16 هزارویکصدگزی شمال خاوری سیه چشمه و 14 هزارگزی شمال خاوری شوسه ٔ سیه چشمه به کلیسای کندی درکوهستان واقع است . هوایش سرد و دارای 162 تن سکنه میباشد. آبش از چشمه و نهر دیبک و محص...
-
بارون
لغتنامه دهخدا
بارون . (اِخ ) رجوع به بارن و لغات تاریخیه و جغرافیه ٔ ترکی ج 2 شود.
-
بارون
لغتنامه دهخدا
بارون . (اِخ ) نام فیلسوفی از یونان قدیم . (ابن الندیم . از اسحاق بن حنین ).
-
واژههای مشابه
-
بارون دوبد
لغتنامه دهخدا
بارون دوبد. [ ] (اِخ ) نام محققی است که در 1841 م . حجاری های تنک سااولک در کوههای بختیاری را کشف کرد. (ایران باستان ج 3 ص 2694 و 2706).
-
بارون دوسون
لغتنامه دهخدا
بارون دوسون . (اِخ ) مؤلف «تاریخ مغول از چنگیز تا تیمور» . رجوع به تاریخ ادبیات برون ج 4 ترجمه ٔ رشید یاسمی ص 107 و ج 3 ترجمه ٔ حکمت ص 13 شود.
-
بارون روزن
لغتنامه دهخدا
بارون روزن . [ زِ ] (اِخ ) ویکتور دانشمند شرق شناس ، مؤلف مجموعه ٔ علمی نسخ خطی فارسی چ پطرزبروغ (لنین گراد) و ترجمه های عربی خدای نامک بزبان روسی 1895 م . رجوع به ایران در زمان ساسانیان ترجمه ٔ رشید یاسمی چ 1 صص 31-32 و تاریخ ادبیات برون ترجمه ٔ حک...
-
جستوجو در متن
-
بارونی
لغتنامه دهخدا
بارونی . (ع ص نسبی ) نسبت به بارون و در تعریب نیز بارونی ّ آید. (دزی ج 1 ص 48). رجوع به بارون شود.
-
کالور
لغتنامه دهخدا
کالور. [ کال ْ وِ ] (اِخ ) ژرژ... بارون . بالتیمور ، سیاستمدار انگلیسی که در کیپلینگ به دنیا آمد (1632-1580 م .). و مؤسس کلنی ماریلند است .
-
دالبرگ
لغتنامه دهخدا
دالبرگ . [ ب ِ ] (اِخ ) بارون شارل تئودوردو. کشیش صاحب مرتبه و سیاستمدار آلمانی (1744-1817 م .). || بارون ژان فریدریک هوگودو کمپزیتورو آهنگ ساز معروف (1752-1813 م .). || دوک امریک ژزف دو. نواده ٔ دالبرگ آهنگ ساز (1773 -1833).
-
هارامبور
لغتنامه دهخدا
هارامبور. (اِخ ) لوئی - فرانسوا آلکساندر، بارون دو... ژنرال فرانسوی که در سال 1742 م . در پرویلی متولد شد و در سال 1828 م . در تور درگذشت .
-
ژلاشیش دبوزیم
لغتنامه دهخدا
ژلاشیش دبوزیم . [ ژِ دُ ] (اِخ ) ژُزف بارون دُ. نام ژنرال اتریشی . مولد سال 1801 در پترواراد (اسلاوُنی ) و وفات بسال 1859 م . در اگرام .