کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بارحة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بارحة
لغتنامه دهخدا
بارحة. [ رِ ح َ ] (ع ، تأنیت بارح ، اِ) دوش . (مهذب الاسماء). شب گذشته . (آنندراج ). دیروز. (دِمزن ). لیلة بارحه ؛ دوش . شب گذشته . و تقول العرب بعد الزوال فعلنا البارحة کذا و قبل الزوال فعلنا اللیلة کذا. (منتهی الارب ). قسمت آخر روز. (دِمزن ). بارح...
-
جستوجو در متن
-
پریشب
لغتنامه دهخدا
پریشب . [ پ َ ش َ ] (ق مرکب ) دو شب پیش . شب پیش ازشب گذشته . پرندوش (پریدوش ؟). پردوش . بارحه ٔ اولی .
-
پرندوش
لغتنامه دهخدا
پرندوش . [ پ َ رَ ] (اِ مرکب ، ق مرکب ) بمعنی پرندوار است که شب روز گذشته باشد یعنی پریشب چه شب گذشته را دوش میگویند و بعربی بارحةالاولی خوانندیعنی پیش از دوش چه بارحه بمعنی دوش است و اولی بمعنی پیش . (برهان ). پریشب . بارحه ٔ اولی . شب دوش که فارسیا...
-
دیشب
لغتنامه دهخدا
دیشب . [ ش َ ] (ق مرکب ، اِ مرکب ) (از: دی + شب )، شب گذشته . شب پیش از روزی که در آنند. دوش . بارحة : دیشب گله ٔ زلفش با باد همی کردم گفتاغلطی بگذر زین فکرت سودائی . حافظ.دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم نقشی به یاد خط تو بر آب می زدم . حافظ.- امثال :...
-
دوش
لغتنامه دهخدا
دوش . (اِ، ق ) شب گذشته . (شرفنامه ٔ منیری ) (از آنندراج ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از برهان ) (از غیاث ). دوشینه . دوشین . بارحه . (دهار). شب که منتهی شود به روزی که در آن باشند. دیشب . شب گذشته . مقابل دی و دیروز. (یادداشت مؤلف ) : از کوهسار دوش به ر...