کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بارتلمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بارتلمی
لغتنامه دهخدا
بارتلمی . [ ت ِ ل ِ ] (اِخ ) هیلر (سَن ) (ژول ). سیاستمدار و خاورشناس مشهور فرانسوی و مورخ نامی تاریخ اسلامی است . وی در پاریس به سال 1805 م . متولد شد و در 1895 م . درگذشت . تحصیلات عالی کرد و به فراگرفتن زبانهای شرقی توجه مخصوص داشت و از همین رو اس...
-
بارتلمی
لغتنامه دهخدا
بارتلمی . [ ت ِ ل ِ ] (اِخ ) پیر. نام راهبی متعصب از مردم مار. در سال 1096 م . به معیت اهل صلیب به محاصره ٔ انطاکیه رفت و مدعی بود که حربه ای که حضرت عیسی علیه السلام را بدان کشته اند نزد وی موجود است و با این حربه مسلمانان را مغلوب خواهد ساخت اما اد...
-
بارتلمی
لغتنامه دهخدا
بارتلمی . [ ت ِ ل ِ ] (اِخ ) (سَن ) (واقعه ٔ...) پس از پیدایش نهضت مذهبی در نیمه ٔ اول قرن شانزدهم م . به وسیله ٔ لوتر در کشور آلمان و کالوَن در سرزمین فرانسه وحدت مسیحیت در اروپای غربی از میان رفت و سه طریقت جدید لوتر و کالوَن و مذهب آنگلیکن برابر آ...
-
بارتلمی
لغتنامه دهخدا
بارتلمی . [ ت ِ ل ِ ] (اِخ ) آبه ژان ژاک . یکی از مشاهیر علمای آثار عتیقه است . وی بسال 1716 م . در کاسیس متولد شد و به سال 1795 م . درگذشت . السنه ٔ لاتین ، یونانی قدیم ، سریانی ، کلدانی و عربی را می دانست و خدمات مهمی به پیشرفت علم آثارعتیقه نمود، ...
-
بارتلمی
لغتنامه دهخدا
بارتلمی . [ ت ِ ل ِ ] (اِخ ) مارکی فرانسوا دُ. یکی از مدیران جمهوری اول فرانسه است و پسر آبه بارتلمی میباشد. او در سال 1750 م . در اوبنْی تولد یافته و در سال 1830 در پاریس درگذشت . وی متصدی برخی از سفارتها از طرف جمهوری گردید، با دول پروس ، اسپانیا، ...
-
بارتلمی
لغتنامه دهخدا
بارتلمی . [ ت ِ ل ِ / ت ُ ل ُ ] (اِخ ) (سَن ) یکی از حواریون دوازده گانه است . گویند نصرانیت را وی در هندوستان و حبشه نشر و ترویج کرد و در سال 71 م . نصارا وی را در ارضروم (ارزنةالروم ) زنده پوست کندند و به صلیب به چهارمیخ کشیده به قتل آوردند. ذکران ...
-
جستوجو در متن
-
برتلما
لغتنامه دهخدا
برتلما. [ ب َ ت ِ ] (اِخ ) بارتلمی . بارتولمه . برثلما. نام یکی از دوازده تن حواریون عیسی . رجوع به برثلما و بارتلمی شود.
-
برثلما
لغتنامه دهخدا
برثلما. [ ب َ ث ِ] (اِخ ) برتلما. یکی از حواریون عیسی (ع ). (المدهش ابوالفرج بن جوزی ). بارتلمی . رجوع به بارتلمی شود.
-
ژوبر
لغتنامه دهخدا
ژوبر. [ ب ِ ] (اِخ ) بارتلمی . نام ژنرال فرانسوی متولد به پُن -دُ-وُ مقتول در جنگ نُوی (1769 - 1799 م .).
-
لافماس
لغتنامه دهخدا
لافماس . [ لاف ْ ف ِ ] (اِخ ) بارتلمی . مفتش کل بازرگانی بروزگار هانری چهارم . مولد بُزام بلان (1545-1611 م .).
-
اسشره
لغتنامه دهخدا
اسشره . [ اِ ش ِ رِ ] (اِخ ) بارتلمی لوئی ژزف . حکیم الهی سویسی . مولد دُژِرلَن (1813 - 1858 م .).
-
برثملا
لغتنامه دهخدا
برثملا. [ ب َ ث ِ ] (اِخ ) مصحف برثلما. (یادداشت مؤلف ). رجوع به برثلما و بارتلمی شود.
-
پاکا
لغتنامه دهخدا
پاکا. (اِخ ) کاردینال بارتلمی . مولد او بشهر بنوان در 1756م .1169/ هَ . ق . و وفات در 1843م .1257/ هَ . ق . وی وزیر پی ششم و حامی اقاذیمیای باستانشناسی روم بسال 1808 م . بود.
-
گودیمل
لغتنامه دهخدا
گودیمل . [ م ِ ] (اِخ ) کلود(1505 - 1572 م .). موسیقیدان فرانسوی که در بزانسون متولد شد و در عهد سن بارتلمی در لیون کشته شد. وی مؤلف «پسوم » است که درآن از تحویل پولی فونی قرن شانزدهم و سبک موسیقی آغاز قرن هفدهم بحث میکند.