کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بادگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بادگی
لغتنامه دهخدا
بادگی . (اِ مرکب ) مخفف بادگیر است . رجوع به بادگیر شود.
-
جستوجو در متن
-
بادغرا
لغتنامه دهخدا
بادغرا. [ غ َ ] (اِ مرکب ) جائی که درو باد گذرد و مقامی که در آن باد از هر جانبی برسد و آن عمارتی است مخصوص . (آنندراج ). رجوع به بادرس ، بادغد،بادغر، بادغرد، بادغس ، بادغن ، بادغند، بادگی شود.
-
بادگیر
لغتنامه دهخدا
بادگیر. (اِ مرکب ) دریچه و روزنی که برای باد در خانه سازند. (غیاث ). رجوع به بادخور وبادپروا شود. || خانه ای که از هر چهار طرف بادگیر بجهت وزیدن باد داشته باشد. (غیاث ). || در قوسی خانه که از هر چهار طرف بادگیر جهت رسیدن باد داشته باشند. حکیم شفائی ر...