کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بادغیس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بادغیس
لغتنامه دهخدا
بادغیس . (اِخ ) بادغیش . بادقیس . ناحیه ای است مشتمل بر قرای بسیار از اعمال هرات و اصل آن بادخیز بوده است که محل هبوب ریاح باشد. (برهان ). تبدیل بادخیز است که ناحیه ای است در خراسان مشتمل بر قرای بسیار از اعمال هرات . (آنندراج ) (انجمن آرا). نام بلوک...
-
جستوجو در متن
-
باذغیش
لغتنامه دهخدا
باذغیش . (اِخ ) همان بادغیس باشد. (از ناظم الاطباء). رجوع به بادغیس شود.
-
بادغیسی
لغتنامه دهخدا
بادغیسی .(ص نسبی ) منسوبست به بادغیس . رجوع به بادغیس شود.
-
بادخیز
لغتنامه دهخدا
بادخیز. (اِخ ) ناحیه ای است قریب بهرات که معرب آن بادغیس است و سبب تسمیه کثرت باد است در آن ناحیه . (آنندراج ) (انجمن آرا). ناحیه ای از اعمال هرات که اکنون معروف به بادغیس است . (ناظم الاطباء). این وجه اشتقاق بر اساسی نیست . رجوع به بادغیس و بادغیش ش...
-
لب
لغتنامه دهخدا
لب . [ ] (اِخ ) از توابع بادغیس . (نزهة القلوب ص 153).
-
بون
لغتنامه دهخدا
بون . (اِ) قصبه ٔ بادغیس . (نزهةالقلوب ص 179). شهری است به بادغیس . (لباب الانساب ). شهرکی است بخراسان و قصبه ٔگنج روستائی است جایی بسیارنعمت است و اندر وی آبهای روان است و از وی دوشاب خیزد. (از حدود العالم ).
-
کیف
لغتنامه دهخدا
کیف . (اِخ ) شهرکی است خرد [ به خراسان ]. (حدود العالم ). شهر قدیمی است که در بین بادغیس و مروالرود بوده است . (از معجم البلدان ). رجوع به معجم البلدان شود.
-
کالوان
لغتنامه دهخدا
کالوان . [ کال ْ ] (اِخ ) حصار استواری است بین بادغیس و هرات در میان کوهها. (از معجم البلدان ).
-
دهستان
لغتنامه دهخدا
دهستان . [ دِ هَِ ] (اِخ ) نام یکی از قصبات تابع بادغیس . (نزهةالقلوب چ دبیرسیاقی ص 188).
-
ازکایرون
لغتنامه دهخدا
ازکایرون . [ ] (اِخ ) یکی از توابع بادغیس خراسان قدیم . (نزهة القلوب جزء 3 ص 153). ازکرسا. رجوع به انکرسا شود.
-
بست
لغتنامه دهخدا
بست . [ ب ُ ] (اِخ ) از توابع بادغیس است . رجوع به نزهةالقلوب ج 3 ص 153.
-
کنجرستاق
لغتنامه دهخدا
کنجرستاق . [ ک ُ ج َ رُ ] (اِخ ) ناحیه ٔ بزرگی است بین بادغیس و مرورود و از این ناحیه است بغشور و پنج ده . (از معجم البلدان ) : و لشکر به پسر خویش ابوعلی دادن و او را بر صوب سیستان گسیل کردن تا مهم آن طرف به آخر رساند... و بادغیس کنجرستاق به زیادت در...
-
باذغیس
لغتنامه دهخدا
باذغیس . (اِخ ) بادغیس . جائی آبادانست [ بخراسان ] و با نعمت بسیار و او نزدیک سیصد ده است . (حدود العالم ):سموم مرگ چون غیشه کند خشک اگر پیش شمال باذغیسم . سوزنی (از سروری ).رجوع به بادغیس ، بادخیز و قاموس الاعلام ترکی ج 2 و فرهنگ سروری و معجم البلدا...
-
بادغیش
لغتنامه دهخدا
بادغیش . (اِخ ) بادغیس باشد: خانه های خود را بحدود بادغیش در دره ٔ محکم بنشاندند... (تاریخ مبارک غازانی چ 1358 هَ . ق . انگلستان ص 21)... و اردوی معظم ببادغیش فرستادند. (ایضاً ص 22)... طوفان تا حدود بادغیش برفت و بازآمد. (ایضاً ص 23). رجوع به ص 26، 2...