کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باحوریة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
باحوریة
لغتنامه دهخدا
باحوریة. [ ری ی َ ] (ع ص نسبی ) ایام باحوریة؛روزها باشد که در آن بحران واقع شود. قسمی از آن بحران تام است و آن در این بیت مذکور است : در یدک و کا کدو کز میدان یقین لابالد و لزم ایام بحارین را گزین .و قسمی غیرتام و آنرا ایام روز و واقع در وسط نیز گوین...
-
جستوجو در متن
-
باحوری
لغتنامه دهخدا
باحوری . (ص نسبی ) منسوبست به باحور یا باحورا، شدت گرمای تموز. روز بسیار گرم .- یوم باحوری ؛ روز بحران ، و مراد از آن بیست وچهار ساعت باشد. مولد است . روزی که بیمار را تغییری پدید آید. (ناظم الاطباء) : تبشهای باحوری از دستبردز روی هوا چرک ترّی سترد....
-
ایام
لغتنامه دهخدا
ایام . [ اَی ْ یا ] (ع اِ) ج ِ یوم . (دهار) (منتهی الارب ). اصل آن ایوم ، واو به یاء بدل شده و در یاء ادغام شده است . (منتهی الارب ). || فارسیان به معنی مطلق وقت و هنگام نیز آرند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). مأخوذ از تازی . روزگار. روزها. موسمها. فصل...