کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باباحسن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
باباحسن
لغتنامه دهخدا
باباحسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) (امیر...) خواندمیر گوید: در همین سال (859 هَ . ق . ) میرزا ابوالقاسم بابر به تجدید نظر التفات بر حال میرزا معزالدین سنجر انداخت و او رادر ولایت مرو و ماخان که سابق سیورغال امیر خلیل بودحاکم و فرمان روا ساخت . در خلال این ...
-
باباحسن
لغتنامه دهخدا
باباحسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) مقبره ٔ وی به تبریز از مقابر و مزارات متبرکه باشد. (نزهةالقلوب چ لیدن مقاله ٔ سوم ص 78).
-
واژههای مشابه
-
گردنه ٔ باباحسن
لغتنامه دهخدا
گردنه ٔ باباحسن . [ گ َ دَ ن َ ی ِ ح َ س َ ] (اِخ ) گردنه ای است در راه اردکان به تل خسروی میان گردنه ٔ سفید و سنگ منگ که در 158000گزی شیراز واقع است .
-
باباحسن جنوبی
لغتنامه دهخدا
باباحسن جنوبی . [ ح َ س َ ن ِ ج َ / ج ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان لیراوی بخش دیلم شهرستان بوشهر 6 هزارگزی خاور دیلم و 6 هزارگزی راه فرعی دیلم به گچساران . جلگه گرمسیر مرطوب و مالاریائی . سکنه ٔآن 200 تن و آب آن از چاه و محصول آن غلات (دیمی ) و شغل اهالی...
-
باباحسن سفلی
لغتنامه دهخدا
باباحسن سفلی . [ ح َ س َ ن ِ س ُ لا ] (اِخ ) دهی به چهار فرسخ ونیم میانه ٔ شمال ومغرب احمد حسین (کوه گیلویه ). (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
باباحسن شمالی
لغتنامه دهخدا
باباحسن شمالی . [ ح َ س َ ن ِ ش ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان لیراوی بخش دیلم شهرستان بوشهر 15 هزارگزی خاور دیلم 6 هزارگزی راه فرعی دیلم به گچساران . جلگه ، گرمسیر مرطوب و مالاریائی . سکنه ٔآن 490 تن و آب آن از چاه و محصول آن غلات (دیمی ) و شغل اهالی زراع...
-
باباحسن علیا
لغتنامه دهخدا
باباحسن علیا. [ ح َ س َ ن ِ ع ُل ْ ] (اِخ ) دهی به چهار فرسخ و نیم کمتر میانه ٔ شمال و مغرب احمدحسین (کوه گیلویه ). (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
جستوجو در متن
-
بیدآبادی
لغتنامه دهخدا
بیدآبادی . (ص نسبی ) منسوب به بیدآباد. محلتی بشمال غربی اصفهان . باباحسن بیدآبادی از پهلوانان داستان حسین کرد بروزگار صفویه از آنجاست .
-
گردنه ٔ سفید
لغتنامه دهخدا
گردنه ٔ سفید. [ گ َ دَ ن َ ی ِ س َ ] (اِخ ) گردنه ای است در راه اردکان به تل خسروی میان قلعه ٔ عباسعلی خانی و گردنه ٔ باباحسن ، واقع در 151000گزی شیراز.
-
گردنه ٔ سنگ منگ
لغتنامه دهخدا
گردنه ٔ سنگ منگ . [ گ َ دَ ن َ ی ِ س َ م َ ] (اِخ ) گردنه ای است در راه اردکان به تل خسروی میان گردنه ٔ باباحسن و تل خسروی ، واقع در 176000گزی شیراز.
-
بابامحمود
لغتنامه دهخدا
بابامحمود. [ م َ مو ] (اِخ ) (امیر...) امیر بابامحمود ولد امیر باباحسن که سالها در سلک محرمان خاقان منصور [ سلطان حسین میرزا بایقرا ] منتظم بود و بمنصب مهرداری قیام می نمود. با جمعی کثیر از رؤساء لشکر شاهزادگان از زخم تیغ و تیر اوزبکان بر خاک هلاک ا...
-
بالینی تبریزی
لغتنامه دهخدا
بالینی تبریزی . [ ی ِ ت َ ] (اِخ ) ظاهراً از عرفای تبریز بوده است . حمداﷲ مستوفی گوید: «درآنجا [ تبریز ] مقابر به چند موضع متفرق است چون سرخاب و چرنداب و کجیل و شام و ولیان کو و سیاران و غیر ذلک و در این مقابر مزارات متبرکه بسیار است مثل فقیه زاهد و ...
-
یرغوچی
لغتنامه دهخدا
یرغوچی . [ ی َ ] (ترکی ،ص مرکب ) قاضی . داور. (یادداشت مؤلف ) (ذیل جامع التواریخ ص 17) : در صورتی که خان مغول بر یکی از عمال ظنین میشد او را به مرافعه و دعوی می خواند واین دعوی را یرغو، و محاکمه کنندگان یعنی قضاة را یرغوچی می گفتند. (تاریخ مغول ص 93...