کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ایمان
لغتنامه دهخدا
ایمان . (ضمیر) در برخی لهجه ها این صورت در کلمات مختوم به «الف » و «واو» و «یاء» بجای ضمیر «ایم » بکار رود و درکلمات غیرمختوم به «الف » یا «یاء» و «واو» بصورت «یمان » استعمال شود که بجای «یم » ضمیر فاعلی اول شخص باشد و بصورت مفرد امر و مفرد ماضی غایب...
-
ایمان
لغتنامه دهخدا
ایمان . (ع مص ) (از «ی م ن ») به یمین درآمدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). از جانب یمین آمدن . (ناظم الاطباء). || به سوی راست رفتن . (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد) (آنندراج ). از جانب راست آمدن : ایمن الرجل ؛ از جانب راست آن مرد درآمد. (ناظم ا...
-
ایمان
لغتنامه دهخدا
ایمان . (ع مص ) ائمان . اعتمادکردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || زنهار دادن و بی بیم گردانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). در امن قرار دادن کسی را. (از اقرب الموارد). امن گردانیدن . (تاج المصادربیهقی ). ایمن گردانیدن...
-
ایمان
لغتنامه دهخدا
ایمان . [ اَ] (ع اِ) ج ِ یمین . برکت ها و قوت ها. (از اقرب الموارد). برکتها و تواناییها. (منتهی الارب ). || ج ِ یمین . سوگندها. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (از اقرب الموارد) : من شکستم حرمت ایمان اوپس یمینم برد دادستان او....
-
واژههای مشابه
-
ایمان آباد
لغتنامه دهخدا
ایمان آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان ایتیوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد، دارای 120 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، پشم ، لبنیات است و ساکنین از طایفه ٔ ایتیوندند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
ایمان آباد
لغتنامه دهخدا
ایمان آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان سگوند بخش زاغه شهرستان خرم آباد، دارای 240 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ ناوجوی شال و محصول آن غلات است و ساکنین از طایفه ٔ سگوند میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
ایمان ده
لغتنامه دهخدا
ایمان ده . [ دِه ْ ] (نف مرکب ) دهنده ٔ ایمان . معتقدسازنده : و آنگه برسالت رسولش کایمان ده عقل شد قبولش .نظامی .
-
ایمان گستر
لغتنامه دهخدا
ایمان گستر. [ گ ُ ت َ ] (نف مرکب ) ایمان ده . گستراننده ٔ ایمان . اشاعه دهنده ٔ ایمان : رستم سزا بودی چو او بر پیل جستی چاکرش ننوشت کفر و شرک را جز تیغ ایمان گسترش .ناصرخسرو.
-
واژههای همآوا
-
عیمان
لغتنامه دهخدا
عیمان . [ ع َ ] (ع ص ) مرد آرزومند شیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تشنه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مؤنث آن عَیمی ̍ است . (از اقرب الموارد). || رجل عیمان أیمان ؛ مرد که زن و شترانش گذشته و مرده باشند. (من...
-
جستوجو در متن
-
گرویدنی
لغتنامه دهخدا
گرویدنی . [ گ ِ رَ دَ ] (ص لیاقت ) ایمان آوردنی . اعتقادکردنی . درخور ایمان . قابل اعتقاد. لایق گرویدن .
-
شمری
لغتنامه دهخدا
شمری . [ ش ِ ] (اِخ ) نام فرقه ای است منسوب به شمرالمرجی ٔ و از فرق مرجئه ٔ قدریه بشمارند. به عقیده ٔ آنان ایمان عبارت است از معرفت به خدا، محبت و فروتنی نسبت بدو با قلب و اقرار به اینکه او یکی است و همتا ندارد و اینکه پیغمبران دلیل آوردند اقرار بدان...
-
آل فرعون
لغتنامه دهخدا
آل فرعون . [ ل ِ ف ِ ع َ ] (اِخ ) کسان فرعون .- مؤمن آل فرعون ؛ گویند از آل او تنها خِربیل یا شمعان نام ایمان داشت و ایمان خویش می نهفت . و بعضی گویند سه تن بوده اند که ایمان داشته اند، خربیل و آسیه زن فرعون و آن مرد که قصد قتل موسی را بموسی خبر دا...