کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایلک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ایلک
لغتنامه دهخدا
ایلک . [ ل َ / اَ ل َ ](اِخ ) نام پادشاه یغما که ترکستان باشد. (برهان ). نام پادشاه ترکستان . (آنندراج ). پادشاه سرزمین ایلک را گویند و چون مرتبه ٔ او از خانهای توران فزونتر است بمعنی سردار و سرخیل نیز استعمال کنند : هر چند مهار خلق بگرفتندامروز تکین...
-
ایلک
لغتنامه دهخدا
ایلک . [ ل َ ] (اِخ ) رجوع به ایلک خان شود.
-
ایلک
لغتنامه دهخدا
ایلک . [ ل َ / اَ ل َ ] (اِخ ) نام شهری است در ترکستان منسوب بخوبان . (برهان ). ملکی است از ترکستان . (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ملکی است در ترکستان به حسن معروف . (رشیدی ).
-
واژههای مشابه
-
ایلک ترکمان
لغتنامه دهخدا
ایلک ترکمان . [ ل َ ک ِ ت ُ ک َ ] (اِخ ) ایلک خان . رجوع به ایلک خان شود.
-
ایلک خان
لغتنامه دهخدا
ایلک خان .[ ل َ ] (اِخ ) احمدبن علی ملقب به شمس الدوله نصربن علی از خانان ترکستان ، خواهرزاده و جانشین بغراخان . وی بعد از برادر بسلطنت نشست و چندی بعد بخارا را از دست عبدالملک دوم سامانی گرفت و دولت سامانی را منقرض نمود. ایلک خان با منتصر سامانی جنگ...
-
ایلک خانیان
لغتنامه دهخدا
ایلک خانیان . [ ل َ ] (اِخ )ایلک خانیه . آل افراسیاب . آل خاقان . خانیه . قراختائیان . رجوع به آل افراسیاب و دایرةالمعارف فارسی شود.
-
ایلک خانیه
لغتنامه دهخدا
ایلک خانیه . [ ل َ نی ی َ ] (اِخ ) رجوع به ایلک خانیان شود.
-
عمادالدوله ٔ ایلک خانی
لغتنامه دهخدا
عمادالدوله ٔ ایلک خانی . [ ع ِ دُدْ دَ ل َ ی ِ ل َ ] (اِخ ) ابراهیم بن طفغاج بن نصر، مکنی به ابوالمظفر و ملقب به عمادالدوله . از سلاطین ایلک خانیه ٔ تاکستانی بود که از حدود سال 440 - 460 هَ . ق . سلطنت کرد. و نام او را سلطان قلج طمغاج خان ابراهیم نیز...
-
جستوجو در متن
-
ابوالحسن
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) نصر اول . ابن علی ، ایلک خان . چهارمین از امرای ترکستان . رجوع به ایلک خان ... شود.
-
صافی
لغتنامه دهخدا
صافی . (اِخ ) وی از حاجبان ایلک بود و نام وی در ترجمه ٔ تاریخ یمینی (ص 233) آمده است .
-
ابوالطیب
لغتنامه دهخدا
ابوالطیب . [ اَ بُطْ طَی ْ ی ِ ] (اِخ ) سهل بن سلیمان صعلوکی . یکی از علمای حدیث . آنگاه که بلاد ماوراءالنهر در تصرف ایلک خان درآمد سلطان محمود غزنوی ابوالطیب صعلوکی را با تبرکات هندوستان به ایلک خان فرستاد تا یکی از مخدرات خان را برای سلطان خطبه کند...
-
سباشی تکین
لغتنامه دهخدا
سباشی تکین . [ س ُ ت َ ] (اِخ ) خویش و صاحب جیش ایلک خان که سمت حکومت خراسان را در آن زمان پیدا کرد. (حبیب السیر چ قدیم ص 332). سالار ایلک خان . (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 551). رجوع به ترجمه ٔ تاریخ یمینی شود.
-
هارون
لغتنامه دهخدا
هارون . (اِخ ) بغراخان بن یوسف خضرخان از امرای ایلک خانیه مشرق از 455 تا 496. (طبقات سلاطین اسلام ص 123). رجوع به آل افراسیاب شود.