کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ایله
لغتنامه دهخدا
ایله . [ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مشهدریزه میان ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد، دارای 250 تن سکنه . آب آن از قنات ، محصول آن غلات ، زیره و شغل اهالی زراعت ، مالداری و کرباس بافی است . (ازفرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
واژههای مشابه
-
ایلة
لغتنامه دهخدا
ایلة. [ اَ ل َ ] (اِخ ) شهرکیست [ از شام ] بر کران دریای قلزم نهاده بر حد میان بادیه ٔ مصر و شام . (حدود العالم ) (معجم البلدان ). شهری است میان ینبع و مصر و عقبه ٔ آن مشهور است و از آنست عقیل بن خالد و خویشان او و یونس بن یزید و اقارب وی . (آنندراج ...
-
ذات ایله
لغتنامه دهخدا
ذات ایله . [ ت ُ ل َ ] (ع اِ مرکب ) ماری خرافی که به آدمی حمله آرد.
-
جستوجو در متن
-
ایلیون
لغتنامه دهخدا
ایلیون . [ لی یو ] (اِخ ) حکمای ایله . رجوع به ایله شود.
-
حقلی
لغتنامه دهخدا
حقلی . [ ح َ ] (ص نسبی ) منسوب به حقل که نزدیک ایله بر ساحل دریاست . (الانساب ).
-
شاتوژیرون
لغتنامه دهخدا
شاتوژیرون . [ ت ُ رُ ] (اِخ ) مرکز کمون ایله ویلن از آروندیسمان رون ؛ دارای 1600 تن جمعیت است .
-
ابیله
لغتنامه دهخدا
ابیله . [ اَ ل َ ] (اِخ ) نام شهری به اسپانیا و مرکز ایالتی به همین نام کنار رود آداژاد و سیراد و آویلا. افیلا. ایله .
-
اصطبل عنترة
لغتنامه دهخدا
اصطبل عنترة. [ اِ طَ ل ِ ع َ ت َ رَ ] (اِخ )نام جایی میان عقبه ٔ ایله و ینبع بر راه حاج مصر.
-
حقل
لغتنامه دهخدا
حقل . [ ح َ ] (اِخ ) نام قریه ای است به اُجا. (منتهی الارب ). || قریه ای است نزدیک ایله بفاصله ٔ شانزده میل از ایله بر ساحل دریا. || وادی ای است پر گیاه سلیم را. || نام ساحل تیماء. (منتهی الارب ). || مخلاف الحقل نام یکی از مخالیف یمن است . (منتهی الا...
-
علجانة
لغتنامه دهخدا
علجانة. [ ع َ ل َ ن َ ] (اِخ ) نام موضعی است ، و در شعر حبیب هذلی آمده است : فجبال أیلة فالمحصب دوننافاُلات ذی علجانة فذهاب .(از معجم البلدان ).
-
شاتونوف دیله ویلن
لغتنامه دهخدا
شاتونوف دیله ویلن . [ ت ُ ن ُ ل ِ ل ِ ] (اِخ ) مرکز کمون ایله ویلن از آروندیسمان سن - مالو ، دارای 520 تن جمعیت است .
-
شوبق
لغتنامه دهخدا
شوبق . [ ش َ ب َ ] (اِخ ) شوبک . قلعه ٔ استواری است در اطراف شام در بین عمان و ایله در نزدیکی کرک . (از معجم البلدان ). رجوع به شوبک شود.
-
غضبان
لغتنامه دهخدا
غضبان . [ غ َ ] (اِخ ) کوهی است به شام . (منتهی الارب ). کوهی است در اطراف شام که مکان اصحاب کهف میان آن و ایله قرار دارد، و به قول ابونصر غضیان (به یاء) است . (از معجم البلدان ).