کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایصاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ایصاء
لغتنامه دهخدا
ایصاء. (ع مص ) (از «وص ی ») اندرز کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 23). || فرض نمودن . (منتهی الارب ). فرض کردن .(ناظم الاطباء). || وصی گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اق...
-
واژههای همآوا
-
عیصاء
لغتنامه دهخدا
عیصاء. [ ع َ ] (ع اِ) شدت سختی و حاجت ، و آن مانند «عوصاء» است و کمتر به کار رود. (از اقرب الموارد).
-
عیساء
لغتنامه دهخدا
عیساء.[ ع َ ] (ع ص ) مؤنث أعیس . ماده شتر سپید سرخ موی . (ناظم الاطباء). ج ، عیس . رجوع به عیس [ عی ] شود. || (اِ) ملخ ماده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِخ ) نام زنی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطبا...
-
ایثاء
لغتنامه دهخدا
ایثاء. (ع مص ) خداوند مرکب شکسته شدن از ستور و کشتی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بدین معنی ناقص یایی است . (ناظم الاطباء). || کفته یا دردناک گردانیدن دست را و معیوب ساختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). به...
-
ایساء
لغتنامه دهخدا
ایساء. (ع مص ) (از «وس ی ») موی سر تراشیدن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). ستردن موی سر کسی . (ناظم الاطباء). || بریدن . قطع کردن . (ناظم الاطباء).
-
ایساع
لغتنامه دهخدا
ایساع . (ع مص ) (از «و س ع ») توانگر شدن . (منتهی الارب ) (المصادر زوزنی ) (آنندراج ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 24). || تمام فرارسانیدن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || فراخ گردانیدن نعمت را بر کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ...
-
جستوجو در متن
-
وصیت
لغتنامه دهخدا
وصیت . [ وَ صی ی َ ] (ع اِ) وصیة. اندرز. (مهذب الاسماء). اندرز و نصیحت . اندرزو پند و نصیحت و سفارش . (ناظم الاطباء) : من وصیت به وفا میکنمت گرچه امروز وفا در عدم است . خاقانی .تکلف برِ مرد درویش نیست وصیت همین یک سخن بیش نیست . سعدی .وصیت همین است ج...
-
وصیة
لغتنامه دهخدا
وصیة. [ وَ صی ی َ ] (ع اِ) شاخ خرما که بدان پشتواره بندند. (منتهی الارب ). ج ، وصی . (منتهی الارب ). || اسم است ایصاء را. (اقرب الموارد). اندرز.(منتهی الارب ) (دهار) (آنندراج ). || آنچه بدان وصیت کنند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). موصی ̍...
-
اندرز کردن
لغتنامه دهخدا
اندرز کردن . [ اَ دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نصیحت کردن . پند دادن . (فرهنگ فارسی معین ). || ایصاء. (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ) (منتهی الارب ). توصیه . (مصادر زوزنی ) (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ) (منتهی الارب ). وصایه . عه...