کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایراض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ایراض
لغتنامه دهخدا
ایراض . (ع مص ) (از «ورض ») به یکبار افکندن مرد غائط را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). یک مرتبه رید و انداخت پلیدی خود را. (از ناظم الاطباء). || به یکبار افکندن ماکیان بر بیضه نشسته سرگین را. (منتهی الارب ) (آنندراج ): اورضت الدجاجة،اورصت الدجاجة...
-
جستوجو در متن
-
ائراض
لغتنامه دهخدا
ائراض . [ اِءْ ] (ع مص ) رجوع به ایراض شود.
-
مورض
لغتنامه دهخدا
مورض . [ رِ ] (ع ص )نعت فاعلی از ایراض . (از منتهی الارب ، ماده ٔ ارض ). مبتلا گرداننده به مرض زکام . (از ذیل اقرب الموارد).