کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایالت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ایالت
لغتنامه دهخدا
ایالت . [ ل َ ] (ع مص ) ایالة. سیاست نگاه داشتن . (غیاث ) (آنندراج ). سیاست راندن به . والی شدن بر قومی . (منتهی الارب ). حکومت کردن برمکانی : که هر یک ازایشان در ایالت و سیاست و عدل و رأفت علی حده امتی بوده اند. (کلیله و دمنه چ مینوی ص 13). برادر ا...
-
ایالت
لغتنامه دهخدا
ایالت .[ ل َ ] (ع اِ) جایی که دارای چندین حاکم نشین و ولایت باشد مانند ایالت آذربایجان که دارای چندین ولایت و حاکم نشین است از قبیل خوی و ارومیه و سلماس و اردبیل و جز آن و همچنین ایالت خراسان و فارس و عمومیت این لفظ بیشتر از ولایت است . چه این کلمه ش...
-
واژههای همآوا
-
عیالة
لغتنامه دهخدا
عیالة. [ ع َی ْ یا ل َ ] (ع ص ) امراءة عیالة؛ زن خرامنده و مائل و نازنده در رفتار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زن متبختر و میال . (از اقرب الموارد).
-
عیالة
لغتنامه دهخدا
عیالة. [ ل َ ] (ع اِ) علف : عیالة البِرذَون ؛ علف ستور. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
عیالة
لغتنامه دهخدا
عیالة. [ ل َ ] (ع مص ) بسیارعیال گردیدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). عَول .رجوع به عول شود. || کافی و بسنده گردیدن . عیال خود را نفقه و خورش دادن و عیالداری کردن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). معاش کافی قرار دادن برای عیال و مؤ...
-
ایالة
لغتنامه دهخدا
ایالة. [ ل َ ] (ع مص ) سیاست راندن ملک رعیت خودرا. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سیاست راندن پادشاه رعیت خود را. (ناظم الاطباء). || (اِمص ) سیاست . (از اقرب الموارد). رجوع به ایالت شود.
-
جستوجو در متن
-
ایالات
لغتنامه دهخدا
ایالات . (ع اِ) ج ِ ایالت . رجوع به ایالت شود.
-
کام دن
لغتنامه دهخدا
کام دن . [ دِ ] (اِخ ) شهری است در ایالت متحده ٔ آمریکا به ایالت نیوجرسی . 124500 تن سکنه دارد. و صنعت فلزکاری آن معروف است .
-
راجیمین
لغتنامه دهخدا
راجیمین . (اِخ ) قصبه ای است در لهستان . واقع در ایالت «وارسوویا» که در شمال شرقی همین ایالت بفاصله ٔ 25هزارگزی قرار دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
لئون
لغتنامه دهخدا
لئون . [ ل ِ ئُن ْ ] (اِخ ) نام شهری به اسپانی ، مرکز ایالت قدیم لئون و کرسی ایالت . دارای 29 هزار تن سکنه .
-
لابور
لغتنامه دهخدا
لابور. (اِخ ) (تر دو...) ایالت قدیم ایتالیای اصلی (کامپانی ) و آن ایالت کازرت نیز نامیده میشد. رجوع به کازرت شود.
-
سابین
لغتنامه دهخدا
سابین . (اِخ ) رودخانه ای است در ایالات متحده ٔ آمریکا، که از ایالت تکزاس سرچشمه میگیرد و در این ایالت و ایالت لویزیان ابتدا بسمت جنوب شرقی و بعد بسوی جنوب جریان می یابد و پس از طی 500 هزار گز به خلیج مکزیک می ریزد.
-
کالاتیود
لغتنامه دهخدا
کالاتیود. [ت َ ] (اِخ ) شهری است در ایالت ساراگوس اسپانیا.