کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اکولة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اکولة
لغتنامه دهخدا
اکولة. [ اَ ل َ ] (ع ص ) بز نازاینده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بزی که آنرا جهت خوردن فربه کنند. (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گوسفند پرواری . (مهذب الاسماء). بز یا گوسپندی که فربه کنند خوردن را. پرواری .
-
اکولة
لغتنامه دهخدا
اکولة. [ اُ ل َ ] (ع اِ) بزی که جهت شکار گرگ و نحو آن استاده کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
آکوله
لغتنامه دهخدا
آکوله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ) آکُله . نوعی برنج و آن اجود اقسام برنج باشد.
-
جستوجو در متن
-
پینجر
لغتنامه دهخدا
پینجر. [ ج ِ ] (اِخ ) قصبه ای است در اواسط هندوستان و در جهت غربی خطه ٔ برار. در قضای آکوله ، در دوهزارگزی جنوب شرقی آکوله . ویرانه های بتخانه ای آنجاست و آن وقتی بس بزرگ بوده است . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
آکله
لغتنامه دهخدا
آکله . [ ک ُ ل َ / ل ِ ] (اِ) آکوله . بهترین جنسی از اجناس برنج . اجود انواع برنج .
-
مهدی خانی
لغتنامه دهخدا
مهدی خانی . [ م َ / م ِ ] (ص نسبی ) منسوب به مهدی خان نامی . نوعی برنج که در رودبار قزوین کاشته می شد. اکوله . || قسمی انگور سفید زودرس . (یادداشت مؤلف ).
-
اکیلة
لغتنامه دهخدا
اکیلة. [ اَ ل َ ] (ع ص ، اِ) بزی که جهت شکار گرگ و جز آن استاده کنند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به اکولة و اکیل شود. || بزی که برای خوردن فربه نمایند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به اکولة شود. || چارپایی که آنرا سبع خورده باشد. ...
-
پرواری
لغتنامه دهخدا
پرواری . [ پ َرْ ] (ص نسبی ) فربه . فربی . فربه کرده . پروری . بشبیون . مُسمَّن (گوسفند و مانند آن ). اَکُولَه . علوفه . علیفه : شهره مرغی بشهربند قفس قفس آبنوس لیل و نهارطیرانت چو دور فکرت من بر ازین نه مقرنس دوّارعهدنامه ٔ وفات زیر پر است گنج نامه ...